مردها از چه زنانی فرار می کنند
زن ها بدون اینکه متوجه باشند گاهی کارهایی انجام می دهند که موجب فراری دادن مردها می شوند. این پنج مورد از موارد مهم برای این امر به شمار می رود.
اعتماد به نفس پایین
زن هایی که اعتماد به نفس پایین دارند، مردها را فراری می دهند. مردها جذب زن هایی که مشکلات زیادی دارند نمی شوند. مردها علاقه دارند در اطراف زن هایی باشند که کمترین دردسر را درست می کنند. مردها دوست ندارند در کنار کسی باشند که مدام در حال گریه کردن است. همچنین متنفرند در کنار زنانی باشند که مدام دیگران را برای اشتباهات خود سرزنش می کنند. به جای آنکه درصدد رفع آن مشکل برآیند.
کنترل کردن
مردها زن هایی را که می خواهند آنها را کنترل کنند دوست ندارند؛ زن هایی که آنها را یاد غرغر کردن های مادرشان می اندازد. زن های کنترل کننده تأثیری بر روی مردان ندارند. مردهایی که کنترل می شوند پشت سر زن شان دروغ می گویند و دزدکی همه کاری انجام می دهند. زن ها با کنترل کردن این امکان را به مرد می دهند تا زمان کمتری را با او بگذراند. زن های کنترل کننده مسأله ی عدم امنیت و اخبارهای نادرستی را برای مردان ایجاد می کنند. مردها هرگز با زنانی که آنها را کنترل می کنند نمی مانند؛ اهمیتی هم ندارد که شما چقدرخوب و خوشگل هستید، زن ها نباید مردها را مانند بچه ها بزرگ کنند.
فرار کردن به خانه مادرتان
مردها از زن هایی که در شرایط سخت به مادرشان رجوع می کنند تا مشکل شان را برای شان حل کند، فرار می کنند.
بیکاری
مردها دوست ندارند اطراف زنان بیکار بچرخند. مردها زنانی را که پول شان را به باد می دهند دوست ندارند. مردها زنانی را می خواهند که بتوانند از پس خودشان بربیایند و پیشینه ی شغلی خوبی داشته باشند. زنی که از این شغل به آن شغل می پرد جذابیتی برای هیچ مردی ندارد. زنی که نمی تواند شغل خود را نگه دارد چگونه می تواند مرد خود را نگه دارد، از مردها هیچ وقت پول نخواهید و راجع به مشکلات مالی تان با آنان صحبت نکنید، چون این مسأله ی او نیست پس به آن اهمیتی نمی دهد.
آویزان بودن
هیچ کس دوست ندارد در اطراف زنی باشد که مثل چسب به او چسبیده است، هیچ کس دوست ندارد با کسی قرار بگذارد که او را یاد بچه ها می اندازد. مردها دوست ندارند اطراف زنی باشند که نیاز به توجه دارد. چسبیدن به مردها کاملاً آنها را دفع می کند، مردها دوست دارند که هراز چند گاهی با دوستان شان بیرون بروند، بدون اینکه همسرشان مزاحم آنها باشد.
منبع:نشریه 7 روز زندگی، شماره 95.
هر مرد باید ۴ زن داشته باشد!
پروفسور «باهر»، جامعه شناس و بنیان گذار رفتارشناسی در ایران است. او متخصص برگزاری سمینارها و نشست های عجیب و غریب در حوزه های مختلف و به ویژه روابط زناشویی است. آخرین نمونه از این دست همایش های پروفسور باهر همایش طلاق درمانی است که در حال برگزاری است. بهانه گفت وگوی ما با پروفسور باهر اما رویت یک تیتر در فهرست مقاله های او بود: «هر مرد باید ۴ زن داشته باشد!» این تیتر به لحاظ روزنامه نگاری جذابیت بالایی داشت. این موضوع بهانه ای شد برای گفت وگویی کوتاه اما جالب با پروفسور باهر
در بین عنوان مقالات شما چند تیتر دیده می شود که خیلی جالب به نظر می رسند. می خواهیم رویکرد و نظر شما را راجع به این موضوعات بدانیم. برای مثال عنوان هر مرد باید ۴ زن داشته باشد این یعنی چه؟ شما واقعا معتقدید، هر مرد باید ۴ زن داشته باشد؟!
نه، آن فقط عنوان مقاله است. منظور این است که هرمرد باید تکفل ۴ زن را برعهده بگیرد. در واقع از نظر من هر مرد را ۴ زن می سازد.
● این ۴ زن چه افرادی هستند؟
مادر، خواهر، دختر و همسر. یک مرد را باید ۴ زن چکش کاری کنند تا بشود یک آقا. این ۴ زن باید در زندگی یک مرد وجود و حضور داشته باشند تا یک مرد نرمال و عادی باشد.
● یعنی چه، یعنی اگر مردی خواهر یا دختر ندارد، آقا نیست؟
نه، قطعا کم دارد. وجود نداشتن هر کدام از این ۴ زن می تواند در زندگی روحی و عاطفی و از طرفی در زندگی اجتماعی فرد اخلال ایجاد می شود.
● مصداق و نمونه این کمبود ها در کدام رفتارها دیده می شود؟
اصولا یک مرد باید از ۴ طرف و با ۴ روان شناسی مختلف حمایت شود و اگر هرکدام از این ها کم باشد، مشکلی پیش می آید. شما ببینید چرا عروس و مادر شوهر باهم مشکل دارند؟ به این دلیل که می خواهند، مرد را بالانس کنند و این مشکل طبیعی است.
مثلا مردی که مادر ندارد، همسرش هرچه توانسته زور گفته و این مرد هم قبول کرده ولی اگر هرکدام از این ها حضور داشته باشند آن ها با هم مشکل دارند و مرد رفتاری متعادل پیدا می کند.
هرچیزی که در هستی است، حکمت خودش را دارد. وجود هر چیزی از نظر پروردگار لازم است. از دیدگاه هنرمند، مجسمه موسی (ع) و فرعون یک اندازه اهمیت و قیمت دارند ولی عده ای، یکی را می گذارند بالای ستون و عده ای دیگر آن یکی را می شکنند. هر چه در هستی است، حکمتی دارد و ما باید حکمت آن را متوجه شویم.
● با این اوصاف مردی که ازدواج نکرده و طبیعتا دختری ندارد، خواهری نداشته و مادرش را هم از دست داده چه وضعیتی پیدا می کند؟
مطمئنا این افراد خیلی مشکل پیدا می کنند. این افراد در دوران میانسالی و کهولت به شدت دچار افسردگی و انزوا می شوند و در دوران جوانی هم به شدت دیکتاتور هستند. این افراد به هیچ عنوان بالانس نیستند و تعادل ندارند.
ولی همه ما در اطراف مان زنان زیادی وجود دارند.
همه ما در طول زندگی مان زنان زیادی را دیده ایم ولی این که کدام تاثیر گذار بوده است و این که ما نسبت به کدام یک از آن ها تعهد داشته ایم مهم است.
● با این شرایط شما در مشاوره های تان حتما به همه توصیه می کنید که ازدواج کنند؟
بله مکرر پیش آمده که به افراد توصیه می کنیم که این اتفاق بیفتد. در یکی از مراجعات، خانمی که تحصیلات حوزه را به پایان رسانده بود، برای مشاوره پیش من آمد که پس از شنیدن صحبت های او، توصیه کردم که ازدواج کند و پس از چند هفته تماس گرفت و گفت، ازدواج کرده . در بسیاری از موارد ازدواج درمان بسیاری از نابسامانی ها و مشکلات روحی و روانی است.
ما نمی توانیم منکر قوای ۴گانه وجودمان شویم که قوه شهوت هم جزو همین هاست که باید در مسیر صحیح، ابراز و کنترل شود. این نیرو در تمام موجودات زنده وجود دارد، حتی در میان معصومین و پیامبران هم به عنوان انسان های برگزیده وجود داشته است و البته این تضاد میان زن و مرد هم در همه زمان ها وجود داشته.
● این مسئله به قدری مهم و اساسی بوده که راجع به آن ۴ آیه در قرآن خطاب به پیامبر(ص) آمده است. در موضوعی که بین پیامبر (ص) و زنانش پیش آمده بود خدا می فرماید، تو برای راضی کردن زنانت تصمیم گرفته ای حلال خدا را بر خودت و دیگران حرام کنی؟
در هر حال باید گفت این حالت به صورت طبیعی در بین تمام موجودات زنده جاری و ساری است و نمی توان آن را نادیده گرفت یا از بین برد. در مورد یک گلدان هم می توان دید اگر نسبت به آن بی تفاوت باشی از بین می رود ولی اگر در محلی قرار بگیرد که مورد توجه و مهربانی است شاداب تر و سرحال تر می شود. این مسئله در میان حیوانات هم صدق می کند. برای مثال در مرغداری های بزرگ هم برای این که مرغ ها راحت تر و بهتر تخم بگذارند، تصویر بزرگی از یک خروس در معرض دید مرغ های تخم گذار قرار می دهند. این تاثیر روی نبات و حیوان دیده می شود پس چطور می توان آن را در مورد انسان نادیده گرفت؟
تمام موجودات زنده حتی جن، زوجیت دارند و فقط ملائک از این مسئله مستثنا هستند و ما به عنوان انسان باید آن را قانونمند کنیم. یعنی نه افراط باشد و نه تفریط، نه تارک الدنیا باشیم مثل بعضی از پیروان کلیسا که ازدواج را ممنوع اعلام می کنند و نه مثل بعضی از مواردی که می بینیم منجر به بی بند و باری های جنسی می شوند. باید حد متعادل هرکدام از این غرایز رعایت شوند و در کنترل باشند. هر آنچه در وجود ما نهاده شده است لازم بوده و مفید است، بنابراین آن هایی که می گویند نفس را باید کشت اشتباه می گویند بلکه باید آن را مهار کرد و در اختیار گرفت، اگر لازم بود تا کشته شود، خداوند آن را می کشت و اصلا اینگونه آدم را خلق نمی کرد.
در نسل جوان به دلیل سست شدن سنت ها یا الگوبرداری از غرب، متاسفانه تمایل به ازدواج کم شده است و در مواردی می بینیم که بیشتر به عنوان هم خانه به زندگی ادامه می دهند، نظر شما در این مورد چیست؟ آیا این مدل زندگی می تواند تامین کننده نیازهای ۲طرف به هم باشد یا نه؟
به نظر من تازمانی که تمام موارد و لوازم این زندگی رعایت شود و در آن هرزگی رخ ندهد، همان زندگی مشترک است. در امر ازدواج لفظ عقد مهم نیست مثل هر عقد دیگر مثل عقد بیع که همان خرید و فروش است. هیچ کس زمان خرید و فروش عقد بیع را نمی خواند. برای مثال شما یک ساعت برای فروش دارید و من آن را به قیمت ۵۰۰ تومان می خرم. پول را می دهم و ساعت را می گیرم بدون آن که عقد معامله را خوانده باشیم.
در امر ازدواج هم همین طور است. اگر تعهدی نباشد این عقد هم نمی تواند او را پایبند کند. این موارد مهریه و عقدنامه های پیچیده و بگیر و ببند، ازدواج را سخت و ناپایدار می کند. همین هاست که ازدواج را از یک کار «دلی» به یک کار «گِلی» تبدیل می کند. آدم ها باید از نظر قلبی یکدیگر را بخواهند و اگر از روی ترس و اجبار باشد هیچ فایده ای ندارد. مثل مواردی که در گذشته بوده که بچه ها را از بدو تولد به عقد هم در می آوردند و وقتی بزرگ می شدند، بدون این که بخواهند مجبور بودند با هم زندگی کنند. تصور من این است که کم کم راه حل های انسانی برای این مورد پیدا می کنند. متاسفانه امروز می بینیم زوج ها باهم زندگی می کنند ولی دچار طلاق ذهنی هستند. نسل اول که پدران و مادران ما هستند به همین شیوه اجباری و انتخاب بزرگ ترها تن دادند و زندگی کردند، نسل دوم دچار این مشکلات هستند و طلاق های ذهنی و جسمی دارند ولی نسل سوم یک شیوه جدید را پیدا کرده به عنوان همزیستی مسالمت آمیز.
آیا زندگی مشترک بین ۲ نفر به تضمین و پشتوانه ای نیاز ندارد و هرکدام از طرفین که احساس کرد خسته شده یا نیاز به تنوع و تغییر دارد می تواند زندگی مشترک را تمام کند؟ یعنی یک مرد می تواند پس از گذشت یک سال، ۲سال یا ۵ سال و بعد از تمتع از زن می تواند او را بدون هیچ عذر و بهانه ای رها کند؟
اشکال از همین جا شروع می شود؛ آیا زن در این زندگی تمتعی نبرده است؟ مشکل اینجاست که ما برای زن نرخ تعیین می کنیم در صورتی که زن هم در این ماجرا یک طرف قضیه بوده است. شما ببینید ساختمان بتن آرمه در مقابل زلزله مقاوم تر است یا ساختمان اسکلت فلزی؟ مسلما ساختمانی با اسکلت فلزی با زلزله کمی تکان می خورد بعد می ایستد ولی بتن ترک بر می دارد و می ریزد.
همین شروط و تعهدات سنگین و مهریه های نجومی باعث شده بنیان خانواده مثل بتن آرمه در مقابل مشکلات انعطاف نداشته باشد و بریزد. انعطاف در هستی قاعده است به همین دلیل در اسلام گفته می شود تساهل و تسامح، یعنی گذشت کنید و راحت بگیرید. دلیل آنکه زن و مرد برای طلاق تلاش می کنند این است که زن و مرد هیچ کدام حاضر نیستند ذره ای از موقعیت و خواسته ای که دارند پا عقب بگذارند و همین اصرار بر موقعیت و خواست شان است که زندگی شان را سست می کند یعنی حاضرند تجرد را تحمل کنند، زهر طلاق را بچشند و دربه دری بچه های شان را ببینند ولی ذره ای از موقعیت خودشان عقب ننشینند.
آیا جایگزینی وجود دارد که مردی که خواهر ندارد یا مادرش را از دست داده بتواند این کمبود را جبران کند؟
بله، هستند افرادی که می توانند این جای خالی را پر کنند. من همیشه در کلاس ها و صحبت هایم گفته ام پشت سر هر مرد موفق، ۴ زن ایستاده اند لزوما تنها همسر او نیست. همیشه افرادی هستند در اطراف ما که بیشتر و بهتر از خواهر به ما کمک کرده و دست مان را گرفته اند، این افراد می توانند جای خالی خواهر نداشته را برای ما بگیرند، ولی در مورد مادر این مسئله کمی سخت تر است. خانم ها اگر در بعد شخصیت مورد توجه قرار بگیرند بسیار موثرتر خواهند بود.
● چرا ۴ نفر و نه بیشتر! آیا دلیل خاصی وجود دارد؟
بله، هرکدام از این نقش ها روان شناسی خاص خودشان را دارند و بخشی از نیاز های ما را برطرف می کنند. برای مثال رابطه بین مادر و فرزند از یک جنس است و رابطه خواهر و برادری از جنس دیگر و همین تفاوت ها باعث می شود انسان در جهات مختلف رشد پیدا کند.
شما در مراوده با همسرتان نیازهای جنسی و غریزی تان را برطرف می کنید و برای برطرف کردن نیاز های عاطفی، عرفانی و روانی به ۳ منبع دیگر احتیاج دارید. هرچند ممکن است همسرتان بتواند در این نقش ها هم موثر باشد ولی در جایی این بازی نقش ها به نهایت می رسد و فرد از اجرای آن خسته می شود.
رابطه عرفانی مقدسی که می تواند تو را در نهایت به خدا برساند رابطه بین شما و مادرتان است. تنها زنی که بدون هیچ چشمداشتی به تو عشق می دهد بدون آن که نفعی برایش داشته باشی، مادر است. می توان گفت در خاک مادر و در افلاک خداوند است که بی چشمداشت به تو عشق می دهد. خواستن بدون توقع را می توان در وجود مادر دید؛ حتی اگر بد هم هستی باز هم عزیزی صد بار اگر توبه شکستی بازآ.
با مادر دعوا می کنی ولی باز هم بر می گردی به آغوش او، برای آرامش روانی بازهم به دامن مادر پناه می بری. حتی افرادی که مادرشان هم فوت کرده در مواقع گرفتاری به عنوان مددو یاری خواب مادر را می بینند.
● در مورد زنان هم همین طور است؟
بله؛ در مورد زن هم همین طور است. یک خانم به ۴ مرد نیاز دارد تا کامل شود.
پس با این تعاریف شما با تک فرزندی مخالف هستید چون در این صورت یکی از این ۴ عضو ناقص می شود.
باهر: بله؛ از نظر توازن و تعادل ۲دختر و ۲ پسر تعادل و توازن را برقرار می کنند ولی در جامعه و مشکلات امروز یا ۲ فرزند باید باشد یا اصلا بچه ای نباشد. ۲ بچه با فاصله ۳ یا ۴ سال مناسب است.
منبع:مجله تپش
لزوم مشاوره جنسی قبل از ازدواج
یکی از مسایل بسیار مهم و حیاتی پیش از ازدواج، در نظر گرفتن معیارهای مناسب برای انتخاب همسر است. بیشترین مشکلاتی که در زندگی زناشویی بروز میکند، این است که زن و مرد، همسر مناسب خود را انتخاب نکردهاند و پس از چند سال زندگی زناشویی متوجه میشوند که مناسب همدیگر نبودهاند. انتخاب همسر مناسب، سنگ زیربنای یک زندگی موفق است. بیشتر ناکامیها و شکستها در زندگی مشترک، از پایهگذاری این سنگ زیرین ناشی میشود. امروزه متخصصان حوزه خانواده معتقدند هر اندازه زن و مرد پیش از ازدواج اطلاعات صحیحتر و دقیقتری نسبت به هم داشته باشند، بهتر میتوانند میزان موفقیت یا شکست خود را در زندگی زناشوییشان پیشبینی کنند. یعنی فرآیند شروع زندگی زناشویی اگر بر پایه یک تقسیم منطقی، همهجانبه و انتخاب آگاهانه شکل بگیرد، دوام و قوام آن روند پایدارتری را طی خواهد کرد. در انتخاب همسر فرد میخواهد شریکی در زندگی برگزیند که از مصاحبت با او لذت ببرد و محرم اسرارش تا پایان عمر همراه و همراز او باشد بنابراین پیش از ازدواج بررسی و شناخت برای گزینش همسر اهمیت بهسزایی دارد.
تاکید بر انتخاب همسر متناسب و همتا باعث روابط بهتر، سالمتر، پرجاذبهتر، شیرینتر و باصفاتر میشود. یکی از مواردی که کمتر به آن توجه میشود، وجود هماهنگیهای جنسی میان زوجین است که عمده آن به دلیل فقدان آموزش مسایل جنسی به افراد در سطوح تحصیلاتی گوناگون است؛ به طوری که گاهی اطلاعات جنسی افراد تحصیلکرده در حد افراد معمولی باقی میماند و این مساله میتواند سرآغازی برای شروع مشکلات بعدی در زندگی افراد شود.
هر فردی باید خود را ملزم بداند دراینباره از مشاور جنسی پیش از ازدواج کسب اطلاعات کند؛ وگرنه به طور عمده بین 1 تا 5/1 سال پس از زندگی مشترک، اختلاف در میل جنسی، خودش را آشکار خواهد ساخت. در صورت فقدان چارهاندیشی مناسب، این مساله باعث سردشدن روابط زناشویی زوجین و اختلال در سایر زمینههای زندگی میشود. راهحل، این است که شما با همسرتان در مورد خواستههای زناشویی خود صحبت کنید.
شیوه حرف زدن البته باید در قالب خاصی باشد؛ بسیاری از افراد زوجین در مورد رنگ و غذای مورد علاقه، حالتهایی که منجر به بروز عصبانیتشان میشود مانند حساسبودن به گرسنگی یا کمخوابی و... با هم پیش از ازدواج صحبت میکنند، اما در این مورد مهم یعنی تمایلات جنسی حرفی نمیزنند. شاید لازم باشد از راهنماییهای یک مشاور و متخصص در این زمینه برخوردار شوید. او میتواند بنا به تیپ شخصیتی شما کمکتان کند چطور سر صحبت را باز کنید تا متوجه هماهنگی تمایلات خود با طرف مقابل شوید. نکته آخر اینکه بعضیها به پرکردن پرسشنامههایی در این زمینه اکتفا میکنند. باوجود پرسشنامههای فراوان در این زمینه هیچچیز نمیتواند جایگزین مشاوره و حضور همهجانبه پیش از ازدواج بهوسیله یک درمانگر مسایل زناشویی و جنسی شود.
پی نوشت ها :
منبع:www.salamat.com
لزوم مشاوره جنسی قبل از ازدواج
یکی از مسایل بسیار مهم و حیاتی پیش از ازدواج، در نظر گرفتن معیارهای مناسب برای انتخاب همسر است. بیشترین مشکلاتی که در زندگی زناشویی بروز میکند، این است که زن و مرد، همسر مناسب خود را انتخاب نکردهاند و پس از چند سال زندگی زناشویی متوجه میشوند که مناسب همدیگر نبودهاند. انتخاب همسر مناسب، سنگ زیربنای یک زندگی موفق است. بیشتر ناکامیها و شکستها در زندگی مشترک، از پایهگذاری این سنگ زیرین ناشی میشود. امروزه متخصصان حوزه خانواده معتقدند هر اندازه زن و مرد پیش از ازدواج اطلاعات صحیحتر و دقیقتری نسبت به هم داشته باشند، بهتر میتوانند میزان موفقیت یا شکست خود را در زندگی زناشوییشان پیشبینی کنند. یعنی فرآیند شروع زندگی زناشویی اگر بر پایه یک تقسیم منطقی، همهجانبه و انتخاب آگاهانه شکل بگیرد، دوام و قوام آن روند پایدارتری را طی خواهد کرد. در انتخاب همسر فرد میخواهد شریکی در زندگی برگزیند که از مصاحبت با او لذت ببرد و محرم اسرارش تا پایان عمر همراه و همراز او باشد بنابراین پیش از ازدواج بررسی و شناخت برای گزینش همسر اهمیت بهسزایی دارد.
تاکید بر انتخاب همسر متناسب و همتا باعث روابط بهتر، سالمتر، پرجاذبهتر، شیرینتر و باصفاتر میشود. یکی از مواردی که کمتر به آن توجه میشود، وجود هماهنگیهای جنسی میان زوجین است که عمده آن به دلیل فقدان آموزش مسایل جنسی به افراد در سطوح تحصیلاتی گوناگون است؛ به طوری که گاهی اطلاعات جنسی افراد تحصیلکرده در حد افراد معمولی باقی میماند و این مساله میتواند سرآغازی برای شروع مشکلات بعدی در زندگی افراد شود.
هر فردی باید خود را ملزم بداند دراینباره از مشاور جنسی پیش از ازدواج کسب اطلاعات کند؛ وگرنه به طور عمده بین 1 تا 5/1 سال پس از زندگی مشترک، اختلاف در میل جنسی، خودش را آشکار خواهد ساخت. در صورت فقدان چارهاندیشی مناسب، این مساله باعث سردشدن روابط زناشویی زوجین و اختلال در سایر زمینههای زندگی میشود. راهحل، این است که شما با همسرتان در مورد خواستههای زناشویی خود صحبت کنید.
شیوه حرف زدن البته باید در قالب خاصی باشد؛ بسیاری از افراد زوجین در مورد رنگ و غذای مورد علاقه، حالتهایی که منجر به بروز عصبانیتشان میشود مانند حساسبودن به گرسنگی یا کمخوابی و... با هم پیش از ازدواج صحبت میکنند، اما در این مورد مهم یعنی تمایلات جنسی حرفی نمیزنند. شاید لازم باشد از راهنماییهای یک مشاور و متخصص در این زمینه برخوردار شوید. او میتواند بنا به تیپ شخصیتی شما کمکتان کند چطور سر صحبت را باز کنید تا متوجه هماهنگی تمایلات خود با طرف مقابل شوید. نکته آخر اینکه بعضیها به پرکردن پرسشنامههایی در این زمینه اکتفا میکنند. باوجود پرسشنامههای فراوان در این زمینه هیچچیز نمیتواند جایگزین مشاوره و حضور همهجانبه پیش از ازدواج بهوسیله یک درمانگر مسایل زناشویی و جنسی شود.
پی نوشت ها :
منبع:www.salamat.com
ضرورت ازدواج
نویسنده: حجت الاسلام حسین دهنوی
ازدواج اقتضای طبیعت انسان است و خداوند انسان را به گونه ای خلق کرده که دنبال زوج می رود. سبحان الذی خلق الازواج کل ها؛ منزه است خدایی که موجودات را زوج آفریده .
حیوانات و گیاهان و حتی در جمادات هم این زوجیت وجود دارد کسانی که ازدواج نمی کنند به هر حال ضررهایی را متحمل می شوند و از فوایدی محروم می شوند مثلا کسی که ازدواج نمی کند طبیعی است که تشکیل خانواده هم نمی دهند و وقتی خانواده تشکیل نشد اساس خانواده و بنیان خانواده متزلزل میشود و به تبع آن جامعه متزلزل می شود . چون جامعه را هم خانواده تشکیل می دهد و این یک ضرورت است و همان مشکلی است که الان غرب با آن مواجه است . زمینه شرارت در مجردها بیشتر است البته منظور ما این نیست که خدای نا خواسته آدمهای مجرد شرور و اهل گناه هستند . لذا ما گاهی مجردهایی داریم که خیلی هم از نظر معنوی بالاتر از متأهل ها هستند و برعکس خیلی متاهل هایی داریم که پرهیزکاری را رعایت نمی کنند . زمینه شرارت در مجردها بیشتر است .
رسول گرامی(صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به شخصی به نام عکاف فرمودند : عکاف ازدواج کن و گرنه تو از گناهکاران خواهی بود . در مورد زمینه شرارت فرمودند : شرورترین امت من عذبها هستند . اینها ضررهای ازدواج نکردن است و ازدواج چقدر فایده دارد. ازدواج باعث حفظ دین و ارتقاء ایمان می شود . چقدر روایت داریم صواب نماز متاهل ار مجرد بیشتر است . غیر از این آرامشی که انسان پیدا می کند . خداوند متعال می فرماید: من از جنس خودتان زوج هایی آفریدم تا در کنار هم آرامش گیرید.
افراد مجرد ، بویژه خانم ها این آرامش و امنیت روانی را از دست می دهند . و خانم های خیلی به دنبال امنیت روانی هستند و این با ازدواج امکان پذیر است . شخصیتی که جامعه به شخص متاهل میدهد بیشتر است.
فرد متاهل در جامعه مورد تکریم قرار می گیرد و جامعه بیشتر او را قبول دارد و انسان ارتقا پیدا می کند احساس مسئولیت بیشتری بر دوششان آمده است و اگر خداوند هم فرزندی بدهد تعداد افرادی که مسئولیت در مقابل آنها داریم ، بیشتر است . استعدادهایشان را به کار می گیرند و احساس هایی در انسان وجود دارد مثل محبت کردن ، خوب این با ازدواج امکان پذیر است. وقتی ما ازدواج نکنیم به چه کسی می خواهیم محبت کنیم . البته مقداری به خواهر و پدر و مادر ولی بیشتر آن به همسر است . احساس مورد محبت قرا رگرفتن ، احساس تعلق داشتن به خانواده ها .
منبع:www. ch3.iribtv.ir
آزمایشهای ژنتیک پیش از ازدواج
گفتگو با دکتر محمدتقی اکبری، رییس انجمن ژنتیک ایران*
بزرگترین تست ژنتیک، مشاوره ژنتیک است؛ زیرا وقتی این تست انجام شد، بقیه تستهایی که لازم است انجام شود، در پی آن خواهد آمد. این جمله را دکتر محمدتقی اکبری، متخصص ژنتیک انسانی و عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس میگوید. وی معتقد است ازدواجهای خویشاوندی در ایران منجر به افزایش بیماریهای کمیاب و نادر ژنتیکی شده که این بیماریهای نادر در بسیاری از مناطق دنیا شیوع ندارند زیرا در کشورهای اروپایی حدود چند صد سال است که ازدواجهای فامیلی صورت نمیگیرد. در ادامه گفتگوی ما با ایشان را بخوانید.
آقای دکتر! در مشاورههای قبل از ازدواج چگونه به وجود یک بیماری یا مشکل خاص در زوجین پی میبرید؟
در مشاوره ژنتیکی قبل از ازدواج شجره خانوادگی زوجین و اینکه چه نوع بیماریهایی در این شجره وجود داشته را مورد سوال و بررسی قرار میدهیم تا اطلاعاتی درباره اینکه زمینه چه ژنهای بیماریزایی ممکن است در آن فامیل وجود داشته باشد برای ما فراهم شود. از این طریق میتوانیم با کشف اختلالی در سابقه ژنتیکی فامیلی، کمکهای بسیار جدی و مهمی را به آن خانواده بکنیم. به عنوان نمونه فرض کنید در این بررسی معلوم شود که پسرهای خانواده به بیماری هموفیلی مبتلا میشوند. همانطور که میدانید هموفیلی یک ژن وابسته به جنس است و ژن آن از طریق خانمهای ناقل به پسرها منتقل شده و آنها را مبتلا میکند. طی این بررسیها، چنانچه خطر و احتمال ابتلای فرزند به بیمارهای ژنتیکی وجود داشته باشد ژنهای بیماریزا به طور دقیق بررسی میشوند و در صورت بارداری تشخیص قبل از تولد برای آنها داده میشود.
اگر کسی اطلاعی در زمینه این بیماریها در شجره خانوادگیاش نداشت، چه میکنید؟
در اغلب موارد، زوجین چنین اطلاعات دقیقی را ندارند و شجره مشخصی که بیماری در خانواده معلوم شده باشد در دسترس نیست. گاهی نیز ممکن است در خانواده بیماریهایی وجود داشته باشد اما به دلیل همپوشانی آنها با بیماریهای اکتسابی، نتوانیم اطلاعاتی از بیماریهایی که در سنین بالا بروز میکند به علت فوت فرد مبتلا و عدم ظهور در خانواده کسب کنیم. بنابراین بسیاری از این اشکالات و بیماریها در خانوادهها را نمیتوانیم با شجره به دست بیاوریم. به همین دلیل از روش غربالگری بیماریهای شایع در کشور استفاده میکنیم.
یعنی سراغ آزمایشهایی میروید که به وسیله آنها غربالگری و زمینه بروز بیماری را شناسایی میکنید. درست است؟
بله، دقیقا. چون میدانیم شیوع بعضی از بیماریها در جمعیت خاصی از کشور فراوان است به همین دلیل براساس محاسبه منفعت و هزینه بررسی میکنیم که این برنامه غربالگری بهرغم اینکه هزینههای زیادی دارد، ارزش انجامش را دارد یا خیر. ما در ایران برای بیماری تالاسمی بتا این کار را انجام دادیم و طبق آمار و اطلاعاتمان به این نتیجه رسیدیم که 5 درصد مردم ما دارای این ژن هستند. به عبارتی از هر ?? نفر در ایران، یک نفر ناقل تالاسمی است. بنابراین احتمال اینکه زوجین هر دو ناقل باشند و با هم ازدواج کنند و فرزندانشان با احتمال یکچهارم مبتلا شوند، بسیار بالاست. باید بدانید درمان یک بیمار تالاسمی ماژور سالانه هزینه بسیار بالایی را بر دوش خانواده و دولت میگذارد و بنابراین انجام غربالگری این بیماری پیش از ازدواج با اینکه هزینه بالایی دارد، در مقایسه با هزینههای درمان بیماران تالاسمی ماژور بهصرفه است.
انجام این برنامه در کاهش میزان ابتلای کودکان به تالاسمی ماژور تاثیری داشته است؟
بله! براساس یافتههای واقعی بروز بیماری در میان جمعیت در گذشته، سالیانه حدود 2000 تا 2500 کودک مبتلا به تالاسمی ماژور به دنیا میآمد اما بعد از انجام این برنامه تا حدود بسیار زیادی از تولد این کودکان پیشگیری شد.
بهجز تالاسمی، چه بیماریهای دیگری را در مشاورههای قبل از ازدواج بررسی میکنید؟
بیماری دیگری که ما پیش از ازدواج آن را بررسی میکنیم، نشانگان داون است. نشانگان داون از مشکلات بسیار مهم ماست. به طور میانگین از هر 700 نوزادی که به دنیا میآید یک نفر از آنها به نشانگان داون مبتلاست. در این نشانگان کودک به عقبماندگی ذهنی مبتلا میشود و مشکلات زیادی برای کودک و خانواده ایجاد میکند. علاوه بر این، بیماریهای دیگری داریم که میتوانند به تدریج وارد برنامه ملی شوند مانند دیستروفی یا اختلالات و اشکالات عضلانی، بیماری دوشن، بیماری SMA یا آتروفی نخاعی و... که هر کدام از اینها دارای فراوانی قابل ملاحظهای هستند. به عنوان نمونه در بیماری دوشن از هر 3 هزار و 500 پسر یک نفر به آن مبتلا میشود. در بیماری SMA از هر 4 تا 5 هزار نفر یکی به آن مبتلا میشود و این آمار کمی نیست. در بعضی از کشورها بسته به امکاناتی که دارند غربالگری این بیماریها در برنامه ملیشان قرار گرفته است.
مراحل انجام آزمایشهای پیش از ازدواج به چه شکل است؟
خوشبختانه امروزه در دفترخانههای ثبت ازدواج به زوجین، فرمهای آزمایش تالاسمی داده میشود که شامل یک آزمایش خون است. پس از انجام آزمایش اگر زوجین ناقل تالاسمی باشند به آزمایشگاههای ژنتیک ارجاع داده میشوند. در آزمایشگاه ژنتیک، آزمایش مولکولی و ژنتیکی برایشان انجام شده و ژن معیوب مورد شناسایی قرار میگیرد. پس از آن راه برای امکانات بعدی باز است.
افرادی که با هم نسبت فامیلی ندارند هم باید آزمایش ژنتیک بدهند؟
برای آزمایشهای ژنتیک فقط نسبت فامیلی مدنظر ما نیست. ما باید کشور و فرهنگمان را نیز در نظر بگیریم. در کشور ما ازدواجهای فامیلی زیاد انجام میشود و این امر در بار ژنتیکی افراد کشور بسیار تاثیر دارد. ممکن است حتی آنهایی هم که با هم فامیل نیستند در منطقهای زندگی کنند که اجدادشان چند نسل قبلتر با هم منسوبین خیلی نزدیکی بودهاند. به همین دلیل ما افراد یک منطقه را هم خویشاوند در نظر میگیریم. در واقع بیماریهای ژنتیکی فقط در خویشاوندان بروز نمیکند. به عنوان نمونه تالاسمی به دلیل شیوع بالایی که دارد اغلب در افراد غیرخویشاوند دیده میشود یعنی زوجینی که اصلا فامیل نیستند ممکن است به دلیل شیوع بالای ژن در جامعه ناقل آن باشند. علاوه بر این، بیماریهای دیگری وجود دارند که افراد از آنها هم در امان نیستند؛ مانند اختلالات مادرزادی، عقبماندگیهای ذهنی، اختلالات ساختاری و فیزیکی که سبب ایجاد معلولیتها میشوند. ضمن اینکه بیماریهای ژنتیکی فقط در 6 ماه اول تولد ظاهر نمیشوند. بعضی از بیماریها در 5 تا 6 سالگی، برخی در دوران بلوغ، برخی در اوایل دهه دوم و سوم زندگی و حتی در میانسالی و سالمندی خودشان را نشان میدهند. به همین دلیل بهتر است همه زوجین قبل از ازدواج برای انجام آزمایشهای ژنتیک اقدام کنند.
با توجه به اینکه بیشتر آزمایشهای ژنتیک مربوط به قبل از ازدواج و بارداری است، آیا برای نوزاد تازهمتولد هم میتوان این آزمایشها را انجام داد و جلوی بیماریهای بعدی را گرفت؟
ما در خصوص پیشگیری از اشکالاتی که برای نوزادان پیش میآید، امکانات وسیعی داریم. یکی از این بیماریها که بعد از تولد مورد بررسی قرار میگیرد، بیماری PKU یا فنیلکتونوری است. این بیماری در اثر افزایش اسیدآمینه فنیلآلانین در خون و ادرار ایجاد میشود. انباشتهشدن این اسیدآمینه در خون باعث ایجاد عقبماندگی ذهنی در کودک میشود. اگر نوزادانی که مبتلا به این بیماری هستند را بتوانیم با غربالگری پیدا کنیم با رژیم شیری که فاقد فنیلآلانین است و در آینده غذاهایی که فاقد این ماده هستند از مبتلا شدن کودکان به عقبماندگی ذهنی جلوگیری میکنیم. افرادی را داریم که حدود 20 سال پیش مورد چنین درمانی قرار گرفتهاند و در حال حاضر دانشجو هستند. البته بیماریهای متابولیک متعددی در این زمینه وجود دارد که اگر در بدو تولد متوجه آنها شویم، میتوانیم از ادامه روندشان جلوگیری کنیم. امروزه حتی میتوانیم بیماریهایی را که جنین در رحم مادر به آنها مبتلا شده را درمان کنیم یا از بروز علایم آنها پیشگیری کنیم. به عنوان نمونه مشکلی تحت عنوان ابهام تناسلی داریم که دختر یا پسر بودن نوزاد را با ابهام مواجه میکند. اگر به این مشکل در دوران جنینی پی ببریم، میتوانیم با تجویز داروهایی از آن جلوگیری کنیم.
پی نوشت ها :
*کرییس انجمن ژنتیک ایران
منبع:www.salamat.com