ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
دوست یابی (قسمت سوم)
پایه هاى دوستى 2 (اعتماد به دوستان)
7- اعتماد به دوستان
مـا در فـصـلـهـاى نخستین این کتاب بیان کردیم که دوست برگزیده کیست و چه کسى سزاوار رفاقت و دوستى او واجب مى باشد, و صفات و اخلاق او را بر حسب آنچه ازاهل بیت (ع ) روایت شده ذکـر کـردیم .
اینک چنانچه دوستى که داراى این خویهاى پسندیده و آراسته به این صفات حسنه باشد برگزیده اى و قطعا از کسانى که به او وثوق دارى و دلت به او آرام و مطمئن است وى را براى خود ذخیره کن تا محل مشورت وگنجینه اسرار و اخبار تو باشد .
روشن است که هر اندازه محبت و دوسـتـى مـیان دوستان زیاد شود وثوق و اعتماد آنها به یکدیگر نیز فزونى مى یابد, از این رو امام صـادق (ع )فـرمـوده اسـت : کـسـى کـه اعـتـمادش به رهن و گرو بیش از اعتمادش به دوست باشدخداوند از او بیزار است . آرى چـون وجـدان بـیشتر مردم تباه شده و اندیشه هاى پلید درون آنها را فرا گرفته وفادارى در میان آنها کاستى پیدا کرده و اخلاص آنها ضعیف گردیده و ورع و پرهیزگارى خود رابر نفوس از دسـت داده و یـا چـنان که باید به دلهاى آنها راه نیافته است لذا مقتضاى دوراندیشى آن است که انـسـان بـه هر کسى که با او دیدار و همنشین مى شود اعتماد نکندمگر آن که در مدتى طولانى با دقـت و بـاریک بینى او را آزمایش کرده باشد, از این رو امیرمؤمنان (ع ) فرموده است : همه محبت خـود را بـه دوسـتـت نـثـار کـن لـیـکن همه اطمینان را نسبت به او نداشته باش , درباره او همه همدردیها و مواسات را به کار بر اما همه اسرارترا به او مرسان تا حق حکمت و مصلحت را رعایت و حقوق واجب دوست را ادا کرده باشى. نیز فرموده است : به کسى که رازت را فاش کند اعتماد مکن. امـام صـادق (ع ) فـرمـوده است : به دوستت اعتماد کامل نداشته باش چه سرعت گرایش هرگز برگردانیده و فسخ نمى شود.
8- رازدارى
ادامه مطلب... /b>/strong>/font>