تکنیکهای دوست یابی، ویژگیهای دوست خوب، دوست یابی

تکنیکهای دوست یابی، ویژگیهای دوست خوب، دوست یابی

تکنیکهای دوست یابی، ویژگیهای دوست خوب، دوست یابی

تکنیکهای دوست یابی، ویژگیهای دوست خوب، دوست یابی

آداب دوستی با همکاران

آداب دوستی با همکاران
آیا می‌دانستید نزدیک به 20 درصد از روابط دوستانه ما، در محل کارمان شکل می‌گیرد؟ دوستی در محل کار با دوستی‌های دیگر کمی متفاوت است. منشأ این تفاوت، آن است که ما فردی را که برای دوستی برمی‌گزینیم آزادانه انتخاب نمی‌کنیم. با این حال، گاهی این نوع روابط دوستانه بسیار محکم‌تر از دیگر روابط ما می‌شود.
یافتن دوست در محل کار باعث می‌شود شما رابطه‌ای شادتر و آزادتر غیر از رابطه کاری با همکار خود برقرار کنید. در طول مدتی که شما آزادتر و شادتر با هم حرف می‌زنید سبب می‌شود سنگینی وظایف کاری کمتر شده و میزان خستگی کاهش یابد. همچنین داشتن دوست در محل کار به نادیده گرفتن نگرانی‌های کوچک حرفه‌ای، خستگی‌ها و استرس‌ها کمک می‌کند.
اما گاهی مطمئن نیستید که آیا می‌توانید با همکار خود به عنوان یک دوست صادق باشید و درد دل‌های زندگی‌تان را به او بگویید یا نه! اگر همکار شما رییس شماست این موضوع صحت دارد و بهتر است فاصله خودتان را با او حفظ کنید.
دوستی کردن با همکاری که هم رتبه شما است، اشکالی ندارد اما برای درددل کردن باید بین شما اعتماد کامل وجود داشته باشد. بهترین توصیه این است که اسرار زندگی‌تان را، تا می‌توانید، با همکاران خودتان در میان نگذارید.
گاهی نیز در محیط کار بین شما و همکار‌تان محل اختلافی پیش می‌آید. مخالفت کردن با یک دوست کمی سخت است. بهترین کار حل مشکل در زمان مناسب است. باید مطمئن باشید که همکار شما حوصله حرف زدن و گوش دادن به این مساله را داشته باشد. شما باید کاملا حرفه‌ای به این موضوع بپردازید و دقیقا مثل دو همکار موضوع را حل کنید. به طور معمول روابط دوستانه میان دو همکار سبب رفع ساده‌تر مشکلات می‌شود.
در مقایسه با روابط دوستانه خارج از محیط کار که معمولا سبب می‌شود دوستان در وضعیت و حالت خوب روحی در مراکز شادی مثل رستوران و کلوپ همدیگر را ببینند، همکاران همان‌گونه که هستند همدیگر را به شکل طبیعی ملاقات می‌کنند. همکاران عیوب همدیگر را بهتر از سایر دوستان می‌بینند و همین امر سبب عمیق‌تر شدن دوستی آنها می‌شود.
منبع:www.salamat.com

آداب دوستی با همکاران

آداب دوستی با همکاران
آیا می‌دانستید نزدیک به 20 درصد از روابط دوستانه ما، در محل کارمان شکل می‌گیرد؟ دوستی در محل کار با دوستی‌های دیگر کمی متفاوت است. منشأ این تفاوت، آن است که ما فردی را که برای دوستی برمی‌گزینیم آزادانه انتخاب نمی‌کنیم. با این حال، گاهی این نوع روابط دوستانه بسیار محکم‌تر از دیگر روابط ما می‌شود.
یافتن دوست در محل کار باعث می‌شود شما رابطه‌ای شادتر و آزادتر غیر از رابطه کاری با همکار خود برقرار کنید. در طول مدتی که شما آزادتر و شادتر با هم حرف می‌زنید سبب می‌شود سنگینی وظایف کاری کمتر شده و میزان خستگی کاهش یابد. همچنین داشتن دوست در محل کار به نادیده گرفتن نگرانی‌های کوچک حرفه‌ای، خستگی‌ها و استرس‌ها کمک می‌کند.
اما گاهی مطمئن نیستید که آیا می‌توانید با همکار خود به عنوان یک دوست صادق باشید و درد دل‌های زندگی‌تان را به او بگویید یا نه! اگر همکار شما رییس شماست این موضوع صحت دارد و بهتر است فاصله خودتان را با او حفظ کنید.
دوستی کردن با همکاری که هم رتبه شما است، اشکالی ندارد اما برای درددل کردن باید بین شما اعتماد کامل وجود داشته باشد. بهترین توصیه این است که اسرار زندگی‌تان را، تا می‌توانید، با همکاران خودتان در میان نگذارید.
گاهی نیز در محیط کار بین شما و همکار‌تان محل اختلافی پیش می‌آید. مخالفت کردن با یک دوست کمی سخت است. بهترین کار حل مشکل در زمان مناسب است. باید مطمئن باشید که همکار شما حوصله حرف زدن و گوش دادن به این مساله را داشته باشد. شما باید کاملا حرفه‌ای به این موضوع بپردازید و دقیقا مثل دو همکار موضوع را حل کنید. به طور معمول روابط دوستانه میان دو همکار سبب رفع ساده‌تر مشکلات می‌شود.
در مقایسه با روابط دوستانه خارج از محیط کار که معمولا سبب می‌شود دوستان در وضعیت و حالت خوب روحی در مراکز شادی مثل رستوران و کلوپ همدیگر را ببینند، همکاران همان‌گونه که هستند همدیگر را به شکل طبیعی ملاقات می‌کنند. همکاران عیوب همدیگر را بهتر از سایر دوستان می‌بینند و همین امر سبب عمیق‌تر شدن دوستی آنها می‌شود.
منبع:www.salamat.com

6 دلیل برای دوست‌یابی در محل‌کار

6 دلیل برای دوست‌یابی در محل‌کار
 

1. ما تقریبا 220 روز از سال را در محیط کاری می‌گذرانیم و با همکارانمان در ارتباط هستیم. تعداد ساعاتی که ما با همکارانمان می‌گذرانیم بیش از ساعاتی است که نزد والدین، همسر یا فرزندانمان هستیم.
2. داشتن یک رابطه خوب دوستانه با همکاران می‌تواند بر پیشرفت پروژه‌های کاری تاثیر به سزایی بگذارد.
3. بلند شدن از خواب برای رفتن به محل کار، زمانی که بدانید دوستی در آنجا منتظر شما است راحت‌تر خواهد بود.
4. با همکاران دوست نه تنها زمان زیادی می‌گذرانیم بلکه می‌توانیم با آنان در رابطه با پروژه‌های کاری، نگرانی‌ها و خواسته‌هایمان صحبت کنیم.
5. همکاران ما معمولا هم‌سن ما هستند. میزان تحصیلات‌شان با ما یکی است و تقریبا شرایط کاری یکسانی داریم اما تجربیاتمان متفاوت از هم است، پس اشکالی ندارد اگر دور یک میز بنشینیم و با هم در رابطه با تجربیاتمان صحبت کنیم.
6. محیط کار محیط خشنی است. ممکن شما گاهی در آن دچار مشکلاتی شوید. داشتن یک دوست در این محیط می‌تواند برای شما دلگرم‌کننده باشد.

این قوانین را رعایت کنید
 

1. در این نوع دوستی‌ها باید حد و حدود شوخی را رعایت کنید. صمیمی شدن بیش از حد می‌تواند مراتب مقامی را به هم ریخته و حسادت دیگران را برانگیزد و درنهایت شما دچار مشکل شوید.
2. در صورت بروز هر گونه مشکلی باید فورا در جهت حل آن تلاش کنید. هر گونه سوءتفاهم می‌تواند اثرات جانبی بدی در زندگی حرفه‌ای و حتی شخصی شما بر جای گذارد.
3. محتاط باشید. به ویژه در اوایل شروع یک رابطه، از بیان رازهای زندگی شخصی خود با همکارانتان خودداری کنید.
4. برای خود حد و مرزی قایل باشید و به مرز دیگران نیز تجاوز نکنید.
5. قبول کنید که دوستی‌های محیط کار چندان بادوام نیستند. پس تمامی شرایط را در نظر بگیرید و بیش از حد خود را وابسته نکنید.
منبع: http://www.salamat.com

آثار مثبت و منفی دوستی های دوران نوجوانی

آثار مثبت و منفی دوستی های دوران نوجوانی
والدین و مسؤولان همیشه درباره روابط همتایان با یکدیگر هشدار می دهند، اما همتایان می توانند تأثیرات مثبت عمیقی روی یکدیگر داشته باشند.
« از این که ناچارم همیشه فلان لباس را بپوشم و بهمان کار را بکنم تا دوستانم مرا بپسندند و من را در جمع خودشان راه دهند، خسته شده ام. دوست دارم بنا به میل و سلیقه خودم زندگی کنم. طبیعی است که بعضی از مردم فیلم های مورد علاقه مرا دوست ندارند، جور دیگری لباس می پوشند یا اصلاً آرایش نمی کنند. دوست ندارم به میل دوستان و همسالانم سبک خاصی را در زندگی داشته باشم. هرکس باید آن طور که می خواهد زندگی کند و در عین حال به وجود و شخصیت خودش افتخار کند، چون اگر همه ما شبیه هم باشیم چطور می توانیم با آدم های تازه و متفاوت آشنا شویم؟»
این سخنان یک دختر نوجوان است که از فشار همتایان و همسالان خسته شده و دوست دارد خودش باشد. فشار همسالان باعث ایجاد شکاف بین نسل ها و به تبع آن سرکشی بسیاری از نوجوانان و درگیر شدن آنها با خانواده می شود.

همتایان شما چه کسانی هستند؟
 

وقتی شما بچه کوچکی بودید، معمولاً والدین برای تان دوست پیدا می کردند، شما را به ورزشگاه می بردند و برای تفریحات تان برنامه ریزی می کردند. حالا که نوجوان شده اید، خودتان درباره دوستان و گروهی که با آنها اوقات تان را می گذرانید، تصمیم می گیرید. دوستان و همتایان کسانی هستند که همسن شما بوده و تجربیات و سلیقه آنها مثل شماست. شما و دوستان تان هر روز با همدیگر تصمیم می گیرید و روی انتخاب و رفتار همدیگر تأثیر می گذارید. این مسأله تا حدی طبیعی است. بشر به طور طبیعی دوست دارد با افراد همتا و همسن خودش ارتباط برقرار کند. هرچه استقلال شما بیشتر می شود، همتایان شما به طور طبیعی نقش بیشتری در زندگی تان بازی می کنند. در نوجوانی و جوانی بیشتر وقت شما با همسن و سالان خود می گذرد. همتایان شما می توانند هم رتبه های تان در مدرسه، دوستان تان در اماکن مذهبی، ورزشی یا کلوپ های فرهنگی باشند. معمولاً همتایان و همسالان در این سنین، راجع به شیوه لباس پوشیدن، فعالیت ها و سبک و روش زندگی روی همدیگر تأثیر می گذارند. معمولاً آدم ها برای این که در گروه همتایان پذیرفته شوند و مورد تحسین آنها قرار بگیرند، در تمام جهات خودشان را به آنها شبیه می کنند.
البته تأثیر همتایان همیشه هم بد نیست. دوستی با رفقای درسخوان و در اصطلاح جوانان امروزی« بچه مثبت ها» به همان اندازه که هم نشینی با تنبل ها افت تحصیلی در بر دارد، موفقیت تحصیلی را در پی خواهد داشت. اگرچه والدین و مسؤولان معمولاً درباره روابط همتایان با یکدیگر هشدار می دهند، اما همتایان می توانند تأثیرات مثبت عمیقی هم روی یکدیگر داشته باشند.

امان از دست همتایان ناجور!
 

گاهی اوقات حتی منشأ استرس های زندگی نوجوان هم به همتایان و دوستان برمی گردد. همتایان به نوجوان فشار می آورند تا کارهایی خلاف میل خود انجام دهد. دزدی، مصرف سیگار و مواد مخدر و انجام کارهای پر خطر از این قبیل هستند. متأسفانه در بیشتر موارد، مقاومت در برابر فشار گروه همسالان و همتایان مشکل است. بعضی مواقع گروه همتایان بدون آن که کلمه ای حرف بزنند، به شکلی ساکت و موذیانه پیام هایی به نوجوان می فرستند و به این ترتیب او را وادار می کنند تا فلان جور رفتار کند، لباس بپوشد و سبک زندگی اش طور خاصی باشد. در این شرایط نوجوان بالاجبار و فقط تحت تأثیر فشار همتایان کارهایی می کند که شاید خودش هم مایل به انجام آنها نباشد. در این گونه موارد، اعتماد به نفس و نقش والدین بسیار مؤثرند، چون افرادی که نمی دانند در موقعیت های مختلف اجتماعی باید چگونه رفتار کنند، به رفتار دیگران دقت کرده و سعی می کنند مثل آنها رفتار کنند.

مقاومت تا پیروزی
 

بالاخره هر کس در مرحله ای از زندگی اش به فشار سفت و سختی که همتایان و همسالان به او وارد می کنند، پایان می دهد. مهم نیست چقدر در انتخاب دوستان تان عقل و درایت به خرج داده اید یا چقدر آنها را می شناسید، اما دیر یا زود به این مرحله می رسید که اجرای بعضی نظریات آنها، مشکل یا غیرقابل قبول است. مقاومت در برابر خواسته های نادرست دوستان فقط به جرأت و شجاعت شما بستگی دارد. اما لازم است که به خودتان در راه رسیدن به این شجاعت کمک کنید. باید درک کنید که بسیاری از خواسته های همسالان و همتایان شما در چهارچوب عرف تعیین شده اجتماع تان نیستند و می توانند زندگی شما را به شدت تحت تأثیر قرار دهند. جهت این تأثیر مسلماً با جهت پیشرفت های فردی و اجتماعی شما( که به یکدیگر وابستگی شدیدی دارند) در یک راستا قرار ندارند!

به ندای درونی تان گوش دهید
 

مقاومت در برابر فشارهای منفی دوستان راحت نیست، اما وقتی آن را انجام دهید حس خوبی به شما دست می دهد و حتی گاهی این شما هستید که روی دوستان تأثیر مثبت می گذارید. اگر جرأت بیان مسایل متفاوت از دوستان را داشته و بتوانید در مقابل درخواست آنها مقاومت کنید، این آنها هستند که دنباله روی شما می شوند. می توانید یک راهنما باشید. مطمئن باشید این ظرفیت را دارید که تغییرات مثبت و چشمگیری در دنیای اطراف تان ایجاد کنید.
* اگر درباره موضوعی احساس خوبی ندارید- حتی اگر به نظر برسد حق با دوستان تان است- همین حس ناراحتی شما به این معناست که این موضوع خاص به نفع شما نیست! این نوع تصمیم گیری ها بخشی از جنبه مقاومت درونی است که به اعتماد به نفس شما بستگی دارد.
* هرچه بیشتر خودتان را بشناسید، امکان مقاومت در برابر تمایلات دیگران در شما بیشتر می شود.
* درباره شرایط احتمالی که فشار ایجاد می کنند، برنامه ریزی کنید. اگر دوست دارید به میهمانی یکی از دوستان بروید اما می دانید که ممکن است در آنجا مواردی وجود داشته باشد که خلاف میل شماست، در این باره خوب فکر کنید و اگر هم می روید، قبلاً درباره شرایط چالش برانگیز مربوطه بیندیشید. تمرین کنید که چطور« نه» بگویید!
* یک عبارت رمز را میان خود و خانواده تان مشخص کنید. با این کار اگر در شرایطی قرار گرفتید که مثلاً دوستان از شما درخواست کار خلافی داشته یا رفتار ناپسندی از آنها سر می زند که شما را هم درگیر می کند، می توانید با تلفن یا پیام کوتاه و به کار بردن رمز مربوطه، به والدین تان خبر دهید که به آنجا آمده و شما را به منزل ببرند.
* «نه» گفتن راحت را یاد بگیرید. این کار به تمرین احتیاج دارد، ضمن این که اگر دوستان شما خوب و مناسب باشند، هیچ وقت مجبور نیستید نه گفته یا با توجیه و معذرت خواهی از زیر فشار درخواست نامناسب فرار کنید. پس اگر دوست تان به شما سیگار تعارف کرد، خیلی راحت بگویید:« نه، عموی من سال پیش بر اثر سرطان ریه ناشی از سیگار فوت کرده و من دوست ندارم به این عاقبت دچار شوم!»
* با آدم هایی دوست شوید که منش و سبک زندگی آنها مثل شماست. دوست خوب کسی است که در شرایط مختلف حامی شما باشد. مطمئن باشید اگر فقط یک نفر دیگر در گروه دوستان مثل شما باشد و با درخواست های نادرست سایر دوستان شما مخالفت کند، قدرت شما دو نفر چند برابر دیگران می شود.
از نیروی والدین تان کمک بگیرید. اگر دوست شما کار خلافی کرد، به او بگویید:« اگر مادرم بفهمد مرا می کشد! او خیلی زود به این گونه مسایل پی می برد و من نمی خواهم او از من ناراحت شود.»
* اگر شرایطی واقعاً خطرناک به نظر می رسد، بدون معطلی مراتب را به والدین، مسؤولان مدرسه یا فرد بزرگسال معتمد دیگری اطلاع دهید.

6 راز شگرف دوست یابی

6 راز شگرف دوست یابی
دیل کارن معتقد است که شما می توانید طی دو ماه، با توجه کردن به دیگران، دوستان بیشتری پیدا کنید تا این که در عرض دو سال بخواهید توجه دیگران را به خود جلب کنید. هر چند دیل سال 1955 از دنیا رفت، اما تحقیقات او در زمینه پیشرفت های فردی همچنان به حیات خود ادامه می دهند.
یکی از آثار او با نام « قوانین دوست یابی و نحوه تأثیرگذاری سریع و آسان روی دیگران» برای نخستین بار سال 1937 به چاپ رسید و تاکنون لقب پدر کتاب های « مهارت های زندگی» را به او اختصاص داده است. به دلیل درک بالای او از ماهیت وجودی بشر هنوز هم کتاب ها و مقالاتش از شهرت خاص خود برخوردار هستند. سخنان او آن قدر بر سر زبان ها افتاده که شاید برخی از افرادی که از این عبارات استفاده می کنند، به درستی نمی دانند ریشه آن، کتاب های دیل هستند.
در این قسمت 6 اصل بنیادین برای جلب توجه دیگران نسبت به شما بیان می شود. با رعایت این 6 نکته می توانید کاری کنید که سایرین شما را دوست داشته باشند:

1- خالصانه جذب آنها شوید:
 

همه ما افرادی را مشاهده کرده ایم که وانمود می کنند جذب ما شده اند، اما یک حس درونی به ما می گوید که این عمل آنها صادقانه نیست. ما در ذهن خود روی این قبیل افراد برچسب« حقه باز» می زنیم. اما به راستی چگونه می توان به صورت خالصانه به کسی علاقمند بود؟ با مطرح کردن پرسش های مختلف؛ ببینید از انجام دادن چه کارهایی لذت می برند و اصولاً چه کارهایی در زندگی خود انجام می دهند. همه افراد دوست دارند در مورد خودشان حرف بزنند. به آنها اجازه دهید که در مورد رؤیاهای شان با شما صحبت کنند.

2- لبخند:
 

در این قسمت چیز زیادی برای گفتن وجود ندارد. زمانی که با یک لبخند وارد اتاق می شوید، مانند یک آهن ربا نظر سایرین را به خود جلب می کنید.

3- آنها را با اسم کوچک صدا کنید:
 

توجه داشته باشید نام های شخصی افراد برای آنها شیرین ترین و مهم ترین اصواتی هستند که به گوش شان می رسند؛ درست مانند فیلم های رمانتیک قدیم.

4- شنونده خوبی باشید:
 

دیگران را تشویق کنید که در مورد خودشان صحبت کنند. زمانی که این کار را با علاقه ای خالص و به طور جدی انجام می دهید، هیچ احساسی جز ارزشمندی و قدرت به فرد مقابل دست نخواهد داد. این مورد یکی از خصوصیات اخلاقی برجسته در افرادی است که روابط اجتماعی موفقی دارند.

5- در مورد علایق فرد مقابل صحبت کنید:
 

این مورد هم روی این امر تأکید می کند که برای گوش دادن به حرف های دیگران، وقت بگذارید. اجازه دهید تا موضوع اصلی بحث حول محور علایق شخصی آنها بچرخد. با این کار به یک تفهیم دو جانبه می رسید که دوستی میان شما را تقویت می کند.

6- صادقانه کاری کنید که احساس مهم بودن کند:
 

اگر این کار را با خلوص دل انجام ندهید، برای مدت زمان زیادی ادامه پیدا نخواهد کرد. دنبال خصوصیات مثبت اخلاقی دیگران باشید و به عقاید، شیوه زندگی و اعتقادات آنها احترام بگذارید. این کار راحتی در مورد افرادی که علاقه ای به آنها ندارید نیز انجام دهید. این انعطاف پذیری بعدها ثمرات زیادی را برای شما به همراه خواهد داشت.
البته نکات 4 و 5 و 6 در این متن به صورت مستقیم با نکته اول در ارتباط هستند. دیل به ما آموزش می دهد هر کاری که از موضع دوستی و رفاقت انجام دهیم، تأثیر مثبتی در زندگی ما می گذارد. او با استفاده از حکایت زیر منظور خود را توجیه می کند:
یک روز خورشید و باد در حال بحث بودند که کدام یک قوی تر هستند. باد به یک مرد سالخورده اشاره کرد و گفت:« هر کس قوی تر است، باید کاری کند که کت این مرد از تنش درآید.» سپس زوزه کشان شروع به وزیدن کرد. پیرمرد بیش از هر زمان به کتش چسبیده بود. باد هر قدر بیشتر به وزش ادامه می داد، او هم کتش را محکم تر بغل می گرفت، تا این که خسته شد و کنار رفت. خورشید به میان آسمان آمد و با درخشندگی تمام شروع به تابیدن کرد. خیلی زودمرد احساس گرما کرد، دستی به پیشانی اش کشید و کتش را در آورد.

به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست

به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست

10 راه برای پیدا کردن دوست و10 راه برای حفظ دوستی
 آیا به تازگی خانه خود را تغییر داده‌ یا محل کارتان را عوض کرده‌اید؟ آیا از شهری به شهری دیگر رفته‌اید یا این فکر را در سر می‌پرورانید؟ آیا با این کار، دوستان زیادی را از دست ‌داده‌اید یا حداقل دوری‌شان را بیشتر احساس می‌کنید و همین باعث می‌شود اضطراب زیادی پیدا کنید؟ خب، حالا چه کار باید بکنید؟ نگران نباشید و در عین حال بدانید پیدا کردن یک دوست، نوعی ریسک است.
ممکن است ببرید یا ممکن است ببازید و به هر حال، اگر نمی‌خواهید زندگی‌تان را در تنهایی بگذرانید، چاره‌ای از انجام این ریسک نیست و البته راه‌هایی هم برای پایین آوردن مخاطرات این ریسک و ساختن روابطی خوب و سرشار از شادمانی وجود دارد. این مطلب،«10 راه دوست‌یابی» را به شما پیشنهاد می‌کند؛ راهی که خیلی‌ها تنها رفته‌اند و وقتی برمی‌گشتند دل‌شان از داشتن یک دوست خوب، قرص و محکم شده بود.

1. چه دوستی را و برای چه منظوری می‌خواهید:
 

قبل از اینکه برای به دست آوردن یک دوست تلاش کنید، باید بدانید چه دوستی می‌خواهید و برای چه می‌خواهید دوست داشته باشید؟ چه تیپ از افرادی می‌توانند دوست شما باشند؟ شما با چه افرادی می‌توانید دارایی‌های مادی و معنوی‌تان را تقسیم کنید بدون اینکه احساس بدی داشته باشید؟ فراموش نکنید در صورتی دوست خوبی خواهید یافت و دوستی خوبی را تجربه خواهید کرد که وقتی در کنار هم قرار بگیرید به همدیگر رشد و تعالی بدهید نه اینکه به سمت عادت‌های بد و رفتار مخرب کشیده شوید.

2. در فعالیت‌ها شرکت کنید:
 

یکی از ساده‌ترین راه‌ها برای پیدا کردن دوست، شرکت کردن در فعالیت‌ها است. چه فعالیت‌هایی؟ اگر دانشجو هستید فعالیت‌های جانبی دانشگاه و اگر کارمند هستید کلاس‌های احتمالی که برایتان برگزار می‌شود. اگر حتی در یک کلاس ورزش شرکت می‌کنید کمک کردن به تازه‌واردها یا کمک گرفتن از کسانی که قبل از شما وارد این کلاس‌ها شده‌اند. این کارها به شما اجازه می‌دهد که با دیگران در لذت‌های‌شان شریک شوید.

3. خودتان را معرفی کنید:
 

خیلی از افراد نمی‌دانند چگونه باید خودشان را معرفی کنند؛ در حالی که قدم اول شما در هر ارتباطی، معرفی کردن خودتان است. نشستن یک گوشه تنها و سر در افکار خود فرو بردن یا چشم روی همه آدم‌ها بستن و جواب سوال‌هایشان را بی‌حوصله با یک آره یا نه پاسخ گفتن، راهی نیست که بتوان از آن به خانه دوست رسید. می‌گویند خدا حامی آدم‌های شجاع است. پس شجاعت به خرج دهید و خودتان را به دیگران معرفی کنید.

4. کمک کنید:
 

حتما این صحنه کلیشه‌ای و تکراری را بارها و بارها دیده‌اید که دو نفر به همدیگر برمی‌خورند و یکی کتاب از دستش می‌افتد، دیگری زمین می‌خورد یا دعوایی رخ می‌دهد و در این میان کسی به داد دیگری می‌رسد و قضیه به «بادا بادا مبارک بادا» ختم می‌شود. درست است که این اتفاق‌ها خیلی پیش‌پا افتاده است اما واقعیت این است که شما می‌توانید از راه کمک کردن با دیگران آشنا شوید و چه بهتر از اینکه با یک رفتار خوب و انسان‌‌دوستانه خودتان را به دیگران معرفی کنید.

5. مهارت‌های گفتاری‌تان را افزایش دهید:
 

با دیگران چگونه ارتباط برقرار می‌کنید؟ نوع حرف زدن‌تان چگونه است؟ آیا تا به حال به تن صدا‌ی‌تان دقت کرده‌اید؟ لازم است روی این نکته‌هایی که گفتیم کمی تمرکز کنید و قبل از اینکه پای صحبت با کسی بنشینید خودتان و نوع گفتارتان را مرور کنید. شاید به نظرتان احمقانه بیاید اما قبل از یک دیدار مهم، بهتر است یک نمایش برای خودتان اجرا کنید و همان موضوع‌هایی را که می‌خواهید درباره‌ آن حرف بزنید، با لحن مناسب جلوی آینه به خودتان بگویید.

6. شنونده خوبی باشید:
 

داشتن قدرت شنوندگی یکی از ابزارهای مهم برای یافتن دوست است ولی متاسفانه خیلی‌ها برعکس فکر می‌کنند و تصورشان این است که راه یافتن دوست پرچانگی است. اما شنیدن و شنونده خوب بودن یعنی چه؟ یعنی گوش دادن به صحبت‌های طرف مقابل و به موقع عکس‌العمل نشان دادن. این عکس‌العمل می‌تواند تکان دادن سر باشد، نوازش دست یا حتی یک اظهارنظر بجا! این عکس‌العمل‌های ناخودآگاه به طرف مقابل شما می‌گوید شما در حال همراهی او هستید اما اگر به جای این عکس‌العمل‌ها مدام در جای خود وول بخورید، سرتان را بخارانید و دنبال ساعت بگردید به او می‌گویید: «حرف تو برای من اهمیتی ندارد!»

7. از سوال‌هایی با پایان باز استفاده کنید:
 

هر سوالی جوابی دارد یا بهتر بگوییم، ما سوال می‌کنیم تا جوابی بگیریم. اما خیلی وقت‌ها و البته خیلی از آدم‌ها سوال می‌پرسند و خودشان سوال را جواب می‌دهند و باز این روند تکرار می‌شود؛ در حالی که سوال پرسیدن یعنی مشارکت دادن دیگران و البته نحوه پرسیدن سوال هم خیلی مهم است. پرسش‌هایی با پایان باز به دیگران اجازه می‌دهد تا درباره سوال شما فکر کنند و جواب بگویند و جواب‌شان تنها در یک «بله» و «نه» خلاصه نشود و البته پرسیدن این سوال‌ها به شما کمک می‌کند تا طرف مقابل را بهتر بشناسید. بنابراین سعی کنید طوری یک سوال را مطرح کنید که با آن سوال جای بحث و تبادل‌نظر باز شود.

8. از زبان بدن استفاده کنید:
 

به صندلی تکیه داده و به بیرون خیره شده است و به‌رغم همه نکات مثبت‌اش باعث می‌شود شما ناخودآگاه حس بدی به رفتارش پیدا کنید. چرا؟ چون او با زبان بدنش در حال صحبت کردن با شما است، بدون اینکه خودش بداند. اگر می‌خواهید در روابط‌تان موفق باشید باید حواس‌تان به زبان بدن‌تان باشد. شما چگونه می‌ایستید؟ چگونه می‌نشینید؟ چگونه برای فشردن دست دیگران دست دراز می‌کنید؟! همه اینها مهم است و حتی مهم‌تر از حرف‌هایی که با زبان در دهان‌تان می‌گویید. زبان بدن شما به دیگران می‌گوید که من آدم بی‌خیالی هستم یا برعکس، من آدم حمایتگری هستم. زبان بدن می‌گوید من افسرده و مریض هستم یا شاد و سرحال و سرزنده.

9. مثبت باشید:
 

کسی منکر سختی‌های این زندگی و نقاط کور و ناامیدکننده‌ای که وجود دارد، نیست اما با همه اینها اگر می‌خواهید از غار تنهایی بیرون بیایید و دوست خوبی پیدا کنید بهتر است به زور هم که شده «مثبت» باشید. اکثریت آدم‌ها از روبه‌رو شدن با آدم‌های بدخلق و منفی دوری می‌کنند چون خودشان به قدر کافی مشکل دارند. پس با وجود همه مشکلات زندگی سعی کنید خصوصا در ابتدای مکالمه‌تان با دیگران از خاطره‌ها و خبرهای خوب شروع کنید.

10. یک میهمانی ترتیب بدهید:
 

تنها نیستید. دوست دارید اما روابط زیادی با آنها ندارید و سال به سال همدیگر را می‌بینید. چطور است یک مهمانی ترتیب بدهید و آن مهمانی را کم‌کم به مهمانی‌های دوره‌ای تبدیل کرده و با دوستان‌تان زمان بیشتری را سپری کنید؟ شاید در جمع آنها افرادی را بیابید که بی‌شباهت به شما نباشند و آنها هم از تنهایی خسته شده باشند.
منبع: www.salamat.com

رابطه دوست و تاثیر آن

رابطه دوست و تاثیر آن
خانه و خانواده
مطالعات نشان می‌دهد انسانهایی که ارتباطات سالم و درستی با دیگران دارند ، استرس کمتری را تجربه می‌کنند و شادتر هستند. طبیعتا در هر رابطه صحیح و انسانی رعایت یکسری اصول اولیه ضروری می‌باشد. در اینجا به چند اصل مهم اشاره شده است :
اولین و مهمترین نکته برای یاری کردن دوستان گوش کردن فعالانه است. چیزی که معمولا به سادگی از کنار آن می‌گذریم. گوش کردن فعالانه یعنی تمرکز و توجه به افکار ، صحبت‌ها و احساسات فرد ، بطوری که بتوانیم از دیدگاه او به موضوع نگاه کنیم. در صورتی که ما به جای گوش کردن در این فکر باشیم که چه راه حلی به او پیشنهاد کنیم نمی‌توانیم شنونده خوبی باشیم و از طرف دیگر وقتی او هنوز فرصت فکر کردن به مشکل و بیان کاملا حساساتش را پیدا نکرده نصیحت‌های ما هر چند هم که صادقانه باشد نمی‌تواند موثر واقع گردد.
1- انتظارات واقع گرایانه‌ای از طرف مقابل داشته باشید. هیچ کس دقیقا همان چیزی نیست که خواهان آن هستید. گاه افراد با اعمالشان شما را نا امید می‌کنند. یک رابطه سالم به این معناست که دیگران را به همان صورتی که هستند بپذیرید و قصد تغییر آنها را نداشته باشید.
۲ - با یکدیگر صحبت کنید. گفتگوی سالم یکی از ارکان ارتباط سالم است. بدین معنا که : ـ برای خود وقت بگذارید. ـ شنونده خوبی باشید. وقتی طرف مقابل مشغول صحبت است تنها به صحبتهای او گوش دهید و به پاسخ خودتان نیندیشید. ـ با گوش جان صحبت‌های طرف مقابل را بشنوید. گاه افراد در گفته‌هایشان احساسی را بیان می‌دارند که تنها با گوش شنیده نمی‌شود و بایستی قلب خود را نیز برای آن بکار بگیرند. ـ سوال کنید. اگر احساس می‌کنید نکته‌ای را از گفته‌های طرف مقابل متوجه نشده‌اید از او بخواهید تکرار کند.علاقمندی خود را به شنیدن مطلب نشان دهید. ـ تبادل اطلاعات کنید. مطالعات نشان می‌دهد تبادل اطلاعات برای شروع ارتباط مفید می‌باشد. در بیان خود و اطلاعاتتان راحت باشید ولی متوجه باشید که در آغاز طرف مقابل را با انبوهی از مطالب دچار سردرگمی‌نکنید.یک رابطه سالم، گفتگوی سالم می‌طلبد.
۳ - انعطاف پذیر باشید. بسیاری از ما سعی می‌کنیم افراد و موقعیتها را تابع خواسته‌های خویش سازیم و طبیعی است وقتی آنها به شیوه خود عمل می‌کنند ما آمادگی آن را نداشته و احساس نگرانی، غم و حتی خشم می‌کنیم. در یک رابطه سالم رشد و تغییرات هر یک از طرفین مجاز می‌باشد.
۴ - مراقب و متوجه خود باشید. رضایت خودتان را در یک رابطه نادیده نگیرید. رابطه سالم دوجانبه است و هر دو نفر بایستی از آن احساس رضایت کنند.
۵ - راسخ و ثابت قدم باشید. چنانچه مسئولیتی را می‌پذیرید، آن را بطور کامل به پایان برسانید. در یک رابطه سالم ثبات و مسئولیت پذیری از شرط‌های اساسی به شمار می‌آید.
۶ - به شکلی منصفانه بحث کنید. بسیاری از ارتباطات تعارضاتی را نیز به همراه دارد. این بدان معنا نیست که شما به عقاید یکدیگر احترام نمی‌گذارید بلکه بدین معناست که مسئله‌ای دارید : ـ برای گفتگو و مذاکره درباره مسئله موجود وقت مناسبی را تعیین کنید. توجه داشته باشید که گفتگوهای دشوار را زمانی که خسته یا عصبانی هستید آغاز نکنید. با توافق طرف مقابل زمان مناسبی را برای گفتگو درباره مساله موجود انتخاب کنید. یک رابطه سالم بر مبنای احترام متقابل پایه ریزی شده است. ـ ایراد نگیرید و سرزنش نکنید. به موضوع حمله ببرید نه به شخص. یک گفتگوی ملایم را به شکلی قاطعانه و با گفتن کلمه ” من ” آغاز کنید. چگونگی ناراحتی خود را از مساله بیان نمایید. و هرگز کلمه تو یا شما را به منظورسرزنش و تحقیر طرف مقابل بکار نبرید. در یک ارتباط سالم سرزنش جایی ندارد. ـ به احساسات منفی و غیرقابل کنترل خود اجازه بروز ندهید. به دیگران فرصت دهید درباره خودشان صحبت کنند. یک رابطه سالم به افراد حق بیان می‌دهد. ـ از موضوع بحث خارج نشوید. حول یک موضوع مشخص بحث و گفتگو کنید و هر موضوعی که شما را آزرده ساخته و ارتباطی با موضوع فعلی ندارد پیش نکشید. یک رابطه سالم اشتباهات را می‌پذیرد. ـ با مفروضات خود نتیجه گیری نکنید. وقتی با کسی صمیمی‌می‌شوید هرگز بر پایه فرضیات خود نتیجه گیری نکنید. شما احساسات و افکار طرف مقابل را بخوبی نمیشناسید. یک رابطه سالم همه جوانب را می‌سنجد. ـ اگر احساس کردید به کمک فرد دیگری احتیاج دارید از وی کمک بگیرید. در صورتی که نتوانستید مسائل خود را با طرف مقابل به شیوه‌ای صحیح حل نمایید حتما از فردی مثل مشاور، والدین، افراد با تجربه دیگر و افراد قابل اعتماد کمک بخواهید. یک رابطه سالم از تقاضای کمک نمی‌هراسد. ـ بخاطر بسپارید همیشه پایان گفتگوها حل کامل مسئله نیست. خود را برای پایان ناموفق و یا بینابین آماده کنید. یک رابطه سالم پیروی کورکورانه ویا توافق کامل را طلب نمی‌کند. ـ نسبت به دیگران خرده گیر نباشید. البته شما نمی‌توانید هر چیز و هر کس را بپذیرید ولی در عین حال خرده گیر هم نباشید. این کار از انرژی‌های شما می‌کاهد. مطالعات نشان می‌دهد هر چه بیشتر خوبی‌های دیگران را ببینید و کشف کنید، روابط بهتری برقرار خواهید نمود. رابطه سالم با سوء تفاهم و زخمهای گذشته ارتباطی ندارد. ـ بخاطر بسپارید هدف از گفتگو، پیروز شدن هر دو نفر است. ارتباط سالم بر مبنای برنده و بازنده استوار نیست. یک رابطه سالم دارای دو برنده است که هر یک با کمک دیگری به دنبال پاسخ مسئله می‌گردد. ـ شما قادرید ارتباط خود را قطع کنید. شما می‌توانید خود را از یک رابطه بیرون کشیده و به ارتباط خود پایان دهید. مطالعات نشان می‌دهد اگر چه در یک ارتباط موثر وفاداری اصل مهمی‌است اما یک ارتباط سالم به اکنون می‌اندیشد نه امیدواری نسبت به یک ایده‌آل احتمالی در آینده.
۷ - محبت و صمیمیت خود را نشان دهید. صمیمیت نقش بسیار مهمی‌در ارتباطات بین فردی دارد. یک رابطه سالم احساسات صمیمانه و دوستانه را می‌طلبد.
۸ - تعادل زندگی خود را حفظ کنید. در همه امور تعادل خود را حفظ کنید و به هر یک از افراد و مسایل زندگی خود سهم مناسبی را اختصاص دهید. یک رابطه سالم وابستگی شدید و عادت گونه را نمی‌پذیرد.
۹- به خود فرصت دهید. دوست شدن و ایجاد یک رابطه سالم یکباره اتفاق نمیافتد. بخصوص وقتی در محیطی جدید مثل دانشگاه و خوابگاه قرار می‌گیرید. نزدیک شدن به افراد جدید کمی‌دشوار به نظر می‌رسد. ولی بخاطر بسپارید آشنا شدن با افراد کمی‌طول می‌کشد. ایجاد یک رابطه سالم نیاز به زمان دارد.
۱۰ - خودتان باشید. اگر بتوانید در برخوردهایتان خودتان باشید و نقش بازی نکنید بسیار دلچسب تر و مقبول تر خواهید بود. چنانچه خود را زیر نقاب پنهان کنید بالاخره دیر یا زود خود واقعی تان آشکار خواهد شد و به روابط شما لطمه خواهد زد. یک رابطه سالم با انسانهای واقعی ساخته می‌شود نه با تصورات. خنده و سلامتی تحقیقات نشان داده‌اند که خنده نه تنها سبب نشاط افراد می‌شود بلکه سلامت آنها را نیز تضمین می‌کند. خنده سیستم ایمنی بدن را مقاوم ساخته و توانایی بدن را در مبارزه با عفونت افزایش می‌دهد. از طرفی باعث کاهش سطح هورمون‌های استرس زا شده و از تاثیر گذاری آنها بر روی سیستم ایمنی بدن جلوگیری می‌کند. خنده باعث افزایش ترشح اندورفین از مغز می‌شود، ماده‌ای که نقش تسکین دهنده را در دردها و رنج‌های ما دارد. ترشح اندورفین علاوهبر افزایش توان ما در برابر مقاومت در مواجهه با استرس‌ها و ناراحتی‌ها موجب افزایش بازدهی سیستم تنفسی ما می‌شود و تاثیر آن درست مثل زمانی است که به ورزش دو پرداخته‌ایم. هنر شاد بودن مستلزم توانایی خندیدن به مشکلات در کوتاهترین زمان ممکن پس از وقوع آنهاست اگر دقت کنید می‌بینید که کودکان بطور طبیعی و بدون توجه به اطراف و یا احساس خجالت تقریبا به همه چیز می‌خندند گویی می‌دانند که خندیدن آنها را سالم و متعادل نگه می‌دارد.
برای شاد بودن باید بر افکار شاد متمرکز شویم. هر چند ما غالبا برعکس عمل می‌کنیم، یعنی تعریفها وتمجیدها را ناشنیده می‌گیریم و حرفهای نا خوشایند را مدتها در ذهن نگه می‌داریم. لازمه شاد زیستن جستجوی زیباییها و خوبی‌هاست. یکی زیبایی منظره را می‌بیند و دیگری کثیفی پنجره را. گاهی می‌توانیم در مواجهه با استرس‌های محیطی با رفتارهایی مانند صحبت‌های خنده دار علاوه بر کاهش استرس، محیط را برای بررسی مشکل واقعی و پیدا کردن راه حل مهیا کنیم. راه دیگر این است که سعی کنیم همیشه لبخند به لب داشته باشیم، هر چند طرف مقابل ما اخمو باشد ! شما برای شاد زیستن چه می‌کنید‌‌؟ چگونه دوستان خود را یاری کنیم‌‌؟
دوستان در مواجهه با مشکلات یکدیگر غالبا به یاری هم می‌شتابند. شما تا چه حد در کمک به دوستانتان موفق بوده‌اید؟ چه عواملی در این زمینه موثر است؟ اولین و مهمترین نکته برای یاری کردن دوستان گوش کردن فعالانه است. چیزی که معمولا به سادگی از کنار آن می‌گذریم. گوش کردن فعالانه یعنی تمرکز و توجه به افکار، صحبت‌ها و احساسات فرد، بطوری که بتوانیم از دیدگاه او به موضوع نگاه کنیم. در صورتی که ما به جای گوش کردن در این فکر باشیم که چه راه حلی به او پیشنهاد کنیم نمی‌توانیم شنونده خوبی باشیم و از طرف دیگر وقتی او هنوز فرصت فکر کردن به مشکل و بیان کاملاحساساتش را پیدا نکرده نصیحت‌های ما هر چند هم که صادقانه باشد نمی‌تواند موثر واقع گردد. شاید فکر کنید گوش کردن کاری انفعالی و بی اهمیت است. اما باید گفت که ما با گوش دادن صمیمانه با فرد مقابل ارتباط برقرار می‌کنیم. برای این منظور بهتر است مستقیما به او نگاه کنیم. در صورت لزوم از او توضیح بیشتری بخواهیم. گاهی گفته‌های او را خلاصه و به او منعکس کنیم تا هر دو مطمئن شویم که موضوع را درست فهمیده‌ایم و یا با پرسیدن سوال به او کمک کنیم تا به صحبتهایش بیشتر دقت نماید.