دوستی، ودیعه ای الهی و گوهری گران بهاست که خداوند آن را در نهاد بشر
قرار داده است تا زندگی اش قوام یابد؛ زیرا بشر به طور ذاتی موجودی اجتماعی
است و زندگی به دورازجامعه برخلاف طبیعت اوست. از این رهگذر، هرانسانی به
طور طبیعی، می خواهد با کسانی دوست شود، و با آنها روابط دوستانه برقرار
نماید.
اما نکته اینجاست که: درانتخاب دوست باید نهایت دقت و ظرافت را به کاربرد؛
زیرا اشتباه دراین انتخاب گاه انسان را گرفتار مهلکه های خطرناکی می سازد؛
ازسوی دیگر انتخاب دوستانه خوب و صالح نیز باعث سعادت دنیوی و اخروی انسان
می شود.
دوست، نیازطبیعی هرانسان
آدمی در دوره های مختلف زندگی اش، از کودکی و جوانی تا دوران کهولت و پیری،
همواره نیازمند دوستانی شفیق است تا در شادی و غم، شریک وغم خوار او
باشند؛ زیرا او به تنهایی قادر نیست از سختی های زندگی رهایی یابد و برای
چیره شدن بر مشکلات، ناگزیراست دوستانی داشته باشد. دوست خوب، جوان را از
تنهایی می رهاند و پیر را هنگامی که نیازمند پرستاری و مراقبت است، یار و
همراه می شود.
همان گونه که هرچه شب تاریک تر باشد، نیاز به چراغ بیشتراست، آدمی نیز هرچه
گرفتارتر باشد، به دوستان خوب نیازمندتر است و ارزش آنها را بهتر می فهمد؛
چراکه ارزش چراغ، در شب های تار بیشتر از شب های مهتابی است.
امام علی (ع) دوست صمیمی و خوب را از نعمت های الهی(1) و دوستی کردن را نیمی از خردمندی معرفی می کند. (2)
آن حضرت ناتوان ترین مردم را کسی می داند که در دوست یابی ناتوان است و ازاو ناتوان تر کسی است که دوستان خود را از دست می دهد.(3)
امام صادق (ع) نیزدریک تقسیم بندی حکیمانه، دوستان را به سه گروه تقسیم می کند:
گروه اول مانند غذایی است که انسان همیشه بدان نیاز دارد و او دوست عاقل است؛
گروه دوم شبیه درد است و آن دوست احمق و نادان است؛
گروه سوم به منزله داروی دردهاست و او دوست خردمند و کاردان است.(4)
نهال دوستی برای تبدیل شدن به درختی تنومند، نیازمند مراقبت های ویژه ای
است. هر کس که می خواهد دیگران به او عشق بورزند و دوستش داشته باشند، باید
نخست دیگران را دوست داشته باشد.
لردآویبوری، دانشمند و جامعه شناس معروف، در کتاب خود، سعادت و سلامت می گوید:
یافتن دوست خوب به آسانی میسرنیست و اگر برای کسی چنین دوستی فراهم شد،
باید گفت او به گنجی بسیار گران بها دست یافته و شایسته و سزاوار است که از
وجود چنین دوستی به نیکوترین وجه بهره مند شود.(5)
هیچ شادی نیست اندر این جهان
برتر از دیدار روی دوستان
هیچ تلخی نیست بردل تلخ تر ازفراق دوستان پر هنر
رودکی
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
درخت دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد
حافظ
تاخیال دوست در اسرار ماست چاکری و جان سپاری کار ماست
مولوی
شرایط دوستی
پایدارماندن نهال دوستی و رشد و نمو آن، در گرو رعایت برخی شرایط از طرف
دوستان است. رعایت نکردن این شرایط، باعث خشکیدن این نهال یا رشد نکردن آن
می شود. امام صادق(ع) شرایط دوستی را چنین بیان می فرماید:
نخستین شرط دوستی آن است که باطن و ظاهرش برای تو یکی باشد. دومین شرط این
است که زینت و آبروی تو را زینت و آبروی خود بداند و عیب و زشتی تو را عیب و
زشتی خود ببیند. سوم این است که مقام و مال، وضع [برخورد] او را نسبت به
تو تغییر ندهد. چهارم این است که آنچه را در قدرت دارد، از تو مضایقه نکند و
پنجم که جامع همه این صفات است آن است که تو را به هنگام پشت کردن
روزگاررهانکند (6)
امام علی (ع) نیزدرباره شرایط دوستی، سخنان ارزشمندی دارد؛ از جمله می فرماید:
-«دوست آن است که در نهان، آیین دوستی را رعایت کند».(7)
- «دوست نیست مگر آن که در سه جایگاه، نگهبان حقوق برادرش باشد: در روزگار گرفتاری، آن هنگام که حضور ندارد و پس از مرگ».(8)
- «در دوستی با دوست مدارا کن، شاید روزی دشمن تو گردد و در دشمنی با دشمن نیز مدارا کن؛ زیرا شاید روزی دوست تو گردد».(9)
-«چون برادرت (دوستت) از تو جدا گردد تو پیوند دوستی را بر قرارکن اگر روی
برگرداند، تو مهربانی کن. چون بخل ورزد، تو بخشنده باش. هنگامی که دوری می
گزیند، تو نزدیک شو. چون سخت می گیرد، تو آسان گیر و... اگر خواستی از
برادرت جدا شوی، جایی برای دوستی باقی گذار تا اگر روزی خواست به سوی تو
بازگردد، بتواند». (10)
- «در تنگی و سختی است که دوستی و نیکوییِ دوستی آشکار می گردد». (11)
- «نسبت به دوست خود کمال محبت و دوستی را به جای آور، ولی به طور کامل به
او اطمینان مکن و نسبت به او همه مواسات (12) خویش را انجام ده، ولی همه
اسرارت را به او بازگو مکن». (13)
پینوشتها:
1.ابن تمیم آمدی، غرالحکم و دررالکلم، ترجمه سیدهاشم رسول محلانی، ج 1، ص 648.
2. نهج البلاغه، ترجمه: محمد دشتی، حکمت 142، ص 469.
همان، حکمت 12، ص 445.
4. تحف العقول، تصحیح: علی اکبر الغفاری، ص 323.
5. به نقل از محمد الحیدری، آیین دوست یابی دراسلام، ترجمه:حسن سناجیان، ص 17.
6. تفسیرنمونه، ج 14، ص 557.
7. نهج البلاغه، نامه 31، ص 383.
8. همان، حکمت 134، ص 469.
9. همان، حکمت 268، ص 495.
10. همان، نامه 31، ص 381.
11. غررالحکم و دررالکلم، ج 1، ص 219.
12. مواسات: یاری کردن با تن و مال و جان.
13. غررالحکم و دررالکلم، ج 1، ص 646.