تشکیل خانواده
نویسنده: غلامرضا نور محمدی
1. زندگی مشترک
از آنجا که زندگی مشترک یکی از مهم ترین نیازهای زندگی آدمی به شمار می آید، تقریباً تمامی مکاتب و آیین های بشری به ویژه دین اسلام بر آن تاکید کرده و پیروان خود را بدان تشویق نموده اند.
مطالعات گلیک(1) در سال 1980 م نشان می دهد بیش از 90% جمعیت جوامع گوناگون به طور متوسط دست کم یک بار در طول زندگی ازدواج کرده اند. در ایران نیز آمار نشان می دهد تا سن 50 سالگی فقز 2/. % مردان و 8/. % زنان، مجرد باقی می مانند.(2)
بی تردید زندگی مشترک مزایای فراوانی برای هر دونفر در پی دارد. برای مثال، افراد متأهل از نظر سلامتی نسبت به افراد مجرد وضعیت بهتری دارند و میزان مرگ و میر آنان نیز کمتر از افراد مجرد یا کسانی است که جدا از یکدیگر زندگی می کنند.
دکتر برایان بیکر، روان پزشک کانادایی و استاد دانشگاه تورنتو در تحقیق خود به این نتیجه رسید که ازدواج موفق موجب تقویت سیستم ایمنی می شود. و با کنترل و کاهش هورمون های ناشی از استرس، خطر بیماری های قلبی را کاهش می دهد و از سوی دیگر، مقاومت فرد را در برابر عفونت نیز فزونی می بخشد.
از دیگر فواید ازدواج، افزایش طول عمر و نیز کاهش مرگ ناشی از سرطان، بیماری قلبی و دیگر بیماری هاست. بنابراین کسانی که متأهل اند، نسبت به افراد مجرد کمتر به اختلال های جسمی و روانی دچار می شوند.(3)
2. وضعیت تشکیل خانواده در غرب
یکی از بزرگ ترین پس رفت های تاریخ خانواده، در نیمه دوم قرن بیستم آغاز شد که با گسترش خانواده های نامتعارف و روابط آزاد جنسی اوج گرفت. در گذشته، دانشمندان علوم اجتماعی، تعریف های مناسب تری از خانواده به دست می داده اند. مک آیور (4) معتقد است که خانواده درهمه جوامع پنج ویژگی اساسی دارد:
1. رابطه زناشویی؛
2. نوعی قرار داد زوجیت که زمینه استقرار و دوام رابطه زناشویی را فراهم می سازد؛
3. وجود یک نظام برای ساختن تعلق افراداز نظر اسمی که متضمن شجره نامه افراد است؛
4. منابع مشترک اقتصادی که به تأمین نیازهای غذایی و آموزش فرزندان اختصاص می یابد؛
5. محل اقامت و کانونی مشترک برای زندگی تمام اعضا.
اما امروزه در غرب وضعیت خانواده به کلی دگرگون شده است. جنبش اجتماعی دهه 1960 م به تغییرات بنیادی در کیان خانواده منجر گردید که با دو موج عمده آغاز گشت: ظهور خانواده های نامتعارف ونهضت فمنیسم.
یک. ظهور خانواده های نامتعارف (5)
مهم ترین نظریه پردازن عصر «روشنگری» مانند دیوید هیوم و آدام اسمیت به تدریج غرب را برای پذیرش این موضوع آماده کردند که تنها عقل انسانی برای درک حیات انسانی کافی است و عقل (نه دین و سنت) به ما امکان می دهد که حقیقت را در یابیم.
ادامه مطلب ...