دوستها و همبازیها
اصولاً ما میخواهیم که کودکان ما خودشان دوست انتخاب
کنند. ما معتقد به آزادی هستیم و با اجبار مخالفیم، و همچنین میدانیم که
معاشرت آزاد یکی از حقوق اساسی و اصلی در دموکراسی است. با این حال، بیشتر
مواقع، کودک «دوستانی» را به خانه میآورد که ما آنان را ناسازگار و سرکش
مییابیم. ما شاید از بچههای بیهودهگر و پرخاشگر منزجر باشیم و یا نینی
کوچولوهایی را که آب دماغشان سرازیر است نتوانیم تحمل کنیم، اما تا زمانی
که رفتار آنان ما را واقعاً آزار نمیدهد، بهترین کار این است که قبل از
مداخله درگزینشهای کودک، مطالعه کنیم و ببینیم که کودک چه سلیقههایی دارد
و چه چیزی او را به خود جذب میکند.
با چه معیاری میتوانیم نحوه ی انتخاب دوست را در کودک خود ارزیابی کنیم؟
دوستها باید تأثیر سودمند و صحیحی بر یکدیگر بگذارند. کودک به فرصتهایی
نیاز دارد تا با شخصیتهایی که متفاوت با شخصیت خود او هستند و مکمل شخصیتش
بشمار میآیند، معاشرت کند.
کودکی که گوشهگیر است و اجتماعی نیست، باید با دوستانی معاشرت کند که
اجتماعی باشند؛ کودکی که از او مراقبت اضافی بعمل آمده و وابسته است، به
معاشرت و همراهی دوستان مستقل نیاز دارد؛ کودکی که میترسد باید با دوستان
شجاعتر معاشرت کند؛ کودکی که رفتار بچگانهای دارد میتواند از دوستی با
یک همبازی بالغتر بهرهمند شود؛ کودکی که خیلی خیالاتی است، باید از
کودکان واقعبینتر تأثیر پذیرد. کودکی را که مهاجم و پرخاشگر است باید با
همبازیهای قوی اما نه جنگجو روبرو کرد.
هدف ما این است که با برقراری ارتباط بین کودک و دوستانی با شخصیتهای
متفاوت نسبت به شخصیت او، روابط صحیح را در او تقویت کنیم و باعث شویم که
وی بتواند رفتار خود را با معیارهای موجود تطبیق دهد.
● پایه ی برخی از روابط را باید سست کرد.
● جملاتی که روح استقلال و آزادی به کودک میبخشند
رای دوستان خود الگوی خوبی باشید
پیدا کرد ن یک یار همزبان ، مثل خیلی از کارهای د یگر اصول و قوانینی دارد
یک نویسند ه ناشناس می گوید:« د وستان در زند گی مانند ستون های یک ایوان
هستند. بعضی وقت ها شما را با بالا نگه می دارند و گاهی به شما تکیه می
کنند . گاهی اوقات فقط کا فیست که بدانید از شما حمایت می کنند.دوستی لذت
زند گی شما را در زند گی دو برابر و غم ها یتان را نصف می کند . زیبا ترین
چیزی که دوستان واقعی کشف کرد ه اند این است که می توانند جدا از هم در زند
گی رشد کنند ، بدون اینکه از هم جدا شوند.»
به ساد گی می توان گفت مهم ترین جایگا هی که هر فرد باید در آنجا یک د وست
داشته باشد ، ازدواج است . به این د لیل مشاوران ازدواج مدا م به زن و شوهر
ها توصیه می کنند که با هم د وست باشند . چون ممکن است شما از همسرتان
طلاق بگیرید ولی نمی توانید دوستتان را طلاق بد هید .
در تجارب و محیط های اجتماعی هم دوستی به تثبیت ارتباط میان افراد کمک می
کند . د وستی پیمان با ارزشی است که با ید به آن احترام بگذاریم ، آن را
پرورش د هیم و بزرگ کنیم .
قوانین طلایی د وستی
بدون شک بزرگ ترین قانون ارتباطی میان انسان ها این است : «با مرد م همان
طور رفتار کن که د لت می خواهد آنها با تو همان رفتار را داشته باشند.» با
این وجود، نباید بر اساس رفتارهای نا درست د یگران ، همان نحوه برخورد را
شما هم در پیش بگیرید . پس به رفتارهای بی اد بانه با نهایت مهربانی پاسخ د
هید . به طور حتم نمی دانید که زند گی آن فرد تا به امروز چطور گذ شته اما
می توانید پیش خود تان این طور تصور کنید که روز خوبی نداشته است.شاید د
وستی که به او علاقه مند ید همان روز شغلش را از دست داد ه ، رئیسش به طور
ناعاد لانه ای او را توبیخ کرد ه یا به خاطر سرماخورد گی کم طاقت شد ه است .
شاید هم متوجه شد ه که فرزند نوجوانش مواد مخد ر مصرف می کند. به هر حال
علت رفتار مناسب دوستتان هر چه باشد ، نباید آن را برای خود تان بزرگ کنید .
یک کلمه محبت آمیز یا لبخند ملایمی که نشان می د هد او را درک می کنید به
این فرد کمک می کند تا رفتار غیر منتظره اش را اصلاح و از شما عذ ر خواهی
کند . وقتی که مرد م در نظر شما بی اد ب و زشت جلوه کنند ، برایتان آزار د
هند ه می شوند . بنابراین چنین احساسی را از خود تان دور کنید.
چهار پیشنهاد برای داشتن د وستی پایدار
برای اینکه د وستی شما پایدار باشد باید قبالیت های زیاد ی داشته باشید :
1 ـ خود خوا هی را از خود تان دور کنید.
2 ـ به دوستتان کاملا توجه داشته باشید .
3 ـ وقتی نیاز دارد با او حرف بزنید و به خوبی به حرف هایش گوش د هید .
4 ـ به او نشان د هید که برایش ارزش و احترام قائل هستید و از او قد ر
شناسی می کنید این کارها روی خود شما هم تاثیر مثبتی می گذارد و علاوه بر
پایدار کرد ن دوستی تان، احساس خوبی پیدا می کنید.
رفیق غم و شاد ی ها
گا هی اوقات در مواقع غم و ناراحتی ، عمق دوستی ها مشخص می شود .اینکه نمی
دانید در چنین مواقعی چه بگویید موضوع مهمی نیست ، بلکه مهم این است که
کنار دوستتان حاضر باشید و هر کاری که لازم است برای او انجام د هید . همه
آد م ها نیاز دارند که در غم و شادی هایشان باهم شریک شوند و بد ین ترتیب
دوستی لذت بخش تری داشته باشند .اگر دوستان در چنین شرایطی همواره در کنار
هم باشند ، پیمان آنها واقعا گرانبها و ارزشمند می شود . وقتی دوستی ها فقط
به مواقع خوشی و شاد ی ختم شود ، دوام چندانی ندارند و به تدریج کمرنگ
خواهند شد.
دوست واقعی کسی است که عیب هایت را جلوی رویت بگوید
یک د وست همیشه خوبی شما را می خواهد و این میل را با مهربانی ، احساسات و
احترام به شما نشان می د هد. از طرف د یگر یک د شمن کسی است که به پیشرفت و
رفاه شما علاقه مند نیست .
باید بدانید وقتی کسی از شما انتقاد می کند نسبت به فرد ی که مدام از او
تعریف و تمجید می شنو ید دوست بهتری است چون انتقاد های او شما را به سوی
پله های پیشرفت سوق می د هد.اگر هر بخش از انتقاد ها را درست ارزیابی کنید ،
در کمال تعجب توجه می شوید که این افراد واقعا دوستان شما هستند . این طرز
فکر همراه با کمی انعطاف پذ یری به شما کمک می کند تا اشخاصی را که از شما
انتقاد می کنند دوست خود تان بدانید .
بعضی از دانش آموزان به معلمشان به چشم یک دشمن نگاه می کنند . به هر حال
بخشی از موفقیت یک دانش آموز در مدرسه به تأثیر معلم در کلاس درس بستگی
دارد. پس به دانش آموزان از این دست بگو یید به جای این طرز فکر ، باید
بدانند معلمی که اشتباهات آنها را اصلاح می کند بهترین دوستی است که می
توانند داشته باشند.
از هر دست بد هی از آن دست پس می گیری
در اینجا بهتر است داستانی را بخوانید که پیام مهمی را درباره دوستی به
همراه دارد: روزی روزگاری یک مرد شهری مزرعه ای خرید . مالک قبلی در مورد
مرز میان این مزرعه با زمین همسایه اش مشکلات زیادی داشت و کشاورز همسایه
مدام با او جر وبحث می کرد. وقتی مرد شهری برای بررسی پرچین ها به مزرعه
رفت ، با همسایه اش روبه رو شد. کشاورز به او گفت : «این پرچین باید 30
سانتی متر به سمت زمین تو عقب تر برود». مرد شهری پاسخ داد :«اصلا بهتر است
60 سانتی متر عقب تر برود.» کشاورز با تعجب گفت : «اما این بیشتر از آن
چیزی است که مد عی آن هستم». مالک جد ید در جواب گفت : «مانعی ندارد . من
ترجیح می د هم به جای داشتن 60 سانتی متر زمین بیشتر ، با همسایه ام در صلح
و آرامش زند گی کنم.» کشاورز گفت : «این نهایت لطف شماست ولی من اجازه این
کار را نمی د هم . این پرچین اصلا از جای خود ش تکان نمی خورد» . بسیاری
از مرد م به ند رت طرز فکر این مرد شهری را دارند و بیشتر آنها د ید گاهی
مانند این کشاورز دارند. بنابراین اگر کمی وقت بگذارید و برای داشتن چنین
نقطه نظرات مثبتی تلاش کنید، در نهایت دوستان بیشتری را در کنار خود خواهید
داشت.
با خوش بینی دوست پیدا کنید
آیا از بود ن در کنار یک فرد خوش بین لذت می برید؟ جواب معلوم است . بیشتر
مرد م ترجیح می د هند با شخصی نشست و برخاست داشته باشند که فکر می کند
فردا روز بهتری است تا اینکه مدا م فرد ی را ببینند که باور دارد امروز بد
تر از د یروز است . افراد خوش بین هر جا که می روند شادی و نشاط را منتقل
می کنند و باعث می شوند د یگران درباره خود شان احساس خوبی داشته باشند .
این طرز فکر یک راه مطمئن برای این است که بتوانید با د یگران دوست شوید.
دیگران را مجذوب کنید
زمانی که شما به توانایی در د وست یابی غبطه می خورید و می گویید فلان شخص
کاریزما دارد ، در واقع درباره شخصیت فوق العاد ه او صحبت می کنید . به طور
مثال وقتی وارد اتاق می شود د یگرا ن بد ون توجه به ظاهر او جذ ب شخصیت
این فرد می شوند یا وقتی در جمع گسترد ه ای حضور دارد ، نا گهان می بینید
که د یگران دور او جمع شد ه اند و به حرف هایش گوش می د هند.
پنج توصیه برای جلب نظر دیگران
مهم است بدانید که چطور می توانید در نظر د یگران شخصیت مطلوب تری داشته
باشید . در این مورد توصیه هایی وجود دارد که حتما به کارتان می آید :
1 ـ وقتی فرد ی را می بینید لبخند بزنید
لازم نیست که حتما لبخند پهنی روی صورت تان داشته باشید . فقط یک تبسم
ملایم و د وستانه کا فیست . با این برخورد یک ارتباط خوب و صمیمی بین شما و
د یگران ایجاد می شود که می تواند شروع خوبی برای د وست یابی باشد.
2ـ لحن صدای شاد و د لنشینی داشته باشید.
حتی اگر به تازگی با فرد ی آشنا شد ه اید با او طوری صحبت کنید که انگار
یکی از دوستان خوب شماست . لازم نیست که حتما به جمع دوستان صمیمی شما
اضافه شد ه باشد تا چنین رفتاری داشته باشید . با این نحوه برخورد د یگران
تصویر بهتری از شما خواهند داشت و راحت تر روی آنها تاثیر می گذارید .
3 ـ برای بهبود فن سخنوری در د وره های آموزشی شرکت کنید
وقتی بتوانید درباره توانایی های خود تان خوب صحبت کنید توجه د یگران به
طور مطلوبی به سوی شما جلب می شود. اگر فکر می کنید در این زمینه چندان
تبحر ندارید ، بهتر است در د وره های آموزشی شرکت کنید و با کمک متخصصان
این فن ، توانایی لازم را به دست آورید .
4 ـ حس شوخ طبعی تان را پرورش د هید
تعداد ی کتاب یا مجله طنز بخوانید .این کار باعث می شود رفتار شما نسبت به
گذ شته کمی اجتماعی تر و دوستانه تر شود . وقتی این قابلیت را با توانایی
صحبت درباره خود تان ترکیب کنید اعتماد به نفس تان بالا می رود. البته شوخ
طبعی شماباید درست و بجا باشد و در این کار زیاد ه روی نکنید.
5 ـ ناعاد لانه انتقاد نکنید
یکی از معیارهای د وستی این است که به موقع از دوستتان انتقاد کنید ولی این
طور نباشد که همیشه به د نبال نکته ای برای انتقا د کرد ن باشید . بهتر
است رویکرد معقو لانه و مهربانانه ای در پیش بگیرید و رد صورت لزوم به موقع
انتقاد کنید تا این شبهه برای د یگران پیش نیاید که فرد ی ایراد گیر و
منفی هستید . یاد تان باشد که در وجود هر فردی نقاط روشن هم وجود دارد . پس
باید خوبی هایش را جست وجو کنید و نقاط مثبت هر فرد را هم در نظر داشته
باشید . این رفتارها را تشویق کنید تا بتوانید تاثیر مثبتی داشته باشید.
ویژگیهاى یک دوست خوب :
بیان این نکته ضرورى است که آنچه به عنوان ویژگی¬هاى دوست خوب بیان می¬شود مطلق و صد در صد نیست چه اینکه انسان-ها کم و بیش داراى نواقصى نیز هستند کما اینکه خود ما وقتى به کارنامه زندگى خود نگاهى مى افکنیم آنرا بى نقص و عیب نمى بینیم ؛ لذا همه ویژگی¬هایى که گفته می¬شود به این معناست که به طور نسبى دوست خوب باید این خصوصیات را داشته باشد و جهت کلى زندگى او نیز به سمت و سوى این ویژگی¬ها و جنبه هاى مثبت باشد.این شرایط نسبى هستند و از طرفى هم شاید نتوان کسى را پیدا کرد که داراى تمام این خصوصیات باشد ازاینرو با در نظر گرفتن شرایط خود و اهمیتهاى دیگر باید به جستوجوى این خصوصیات در دوستان پرداخت و اگر دوستى داریم که فاقد بعضى از این خصلتهاست، از قطع رابطه با وى خوددارى کنیم و در اصلاح و خودسازى، او کمکش کنیم که این خود از وظایف دوستان نسبت به یکدیگر است. البته انجام این وظیفه مشروط به عدم تأثیر پذیرى انسان در حین کمک و اصلاح آن شخص مىباشد. همچنین نباید انسان در جست و جوى این اوصاف در دیگران باشد بلکه خود نیز باید سعى کند تا موارد مذکره ذیل را رعایت کند . آنگاه خواهد دید که چقدر از صفات نکوهیده وى از بین رفته و در مقابل ، به چه صفات پسندیدهاى مزیّن و منتصف شده است. لازم به یادآورى است که در دوستی-هاى جوانان ، معمولًا همهى این صفات یکجا در کمتر فردى جمع مىشود، ولى چنانچه برخى از این صفات را در دوستان خود مشاهده کردید مىتوانید آن را نقطه شروع مناسبى براى دوستی¬هاى عمیق قرار دهید. بنابراین لازم است براى انتخاب دوست صمیمى از وجود این معیارها در وى مطمئن شوید ، آنگاه طرح دوستى عمیق بریزید ، ولى اگر بدون توجه به این معیارها محبت و دوستى خود را نثار کنید ممکن است سرخورده شوید و به ملامت خود بپردازید .براى شناخت افراد راه¬هایى وجود دارد ، از جمله آنها ؛ مسافرت، معامله و معاشرت است . طبیعى است که در این شرایط واقعیت افراد برملا خواهد شد و میزان درستى آنها و تدین و دارا بودن شرایطى که ذکر می¬شود نمایان خواهد گردید . ویژگی¬ها عبارتند از :
1.وفادارى : دوست خوب باید به اصول اخلاقى و تعهدات دوستى و عهد و پیمانى که منعقد مى سازد پایبند و وفادار باشد .
2.مؤدب بودن به آداب اجتماعى و متخلق بودن به اخلاق نیک و پسندیده : چرا که آدمى متأثر از همنشین و دوست خود است و شخصى بیگانه با آداب اجتماعى نه تنها به او آسیب مى رساند و به واسطه رعایت نکردن آداب اجتماعى و اخلاق نیک حیثیت دوست خود را تهدید و به آن آسیب مى رساند بلکه بصورت غیر مستقیم بى ادبى را به دوست خود مى¬آموزد و راه و رسم تخلف از اخلاق پسندیده و نیک را به او یاد مى دهد و سدراه تخلق به اخلاق حسنه مى گردد .
3.آگاهى و بینش عالى داشتن : آگاهى و بینش چراغ راه و جهت دهنده حرکت است و چه زیباست که دو همراه در مسیر زندگى از پرتو فیض وجود یکدیگر بهرمند شده و پا بپاى یکدیگر گام بردارند و در این مسیر خود را از انحرافات مصون و وجودشان را از آفات بیمه سازند و اولین گام در این فعالیت شناخت انحرافات و آفات و راه مقابله با آنها مى باشد و شخص جاهل و نادان از این کار عاجز و تسلیم انبوه انحرافات خواهد شد و از تشخیص راه از چاه ناتوان است. پر واضح است که چنین فردى نه تنها خود را به اعوجاج و انحراف مى کشاند بلکه همراهان خود را مبتلا مى سازد و لذا براى مصونیت یافتن از انحراف¬ها و پى بردن به آفات و انحرافات و شناخت راه حق ، داشتن دوست آگاه و مطلع یک ضرورت بى تردید است .
4.دیانت و پایبندى به احکام دین و فرامین الهى : دوست انسان اگر اهل دین بودن یک امتیاز است و پایبندى به احکام شریعت یک ضرورت مى باشد باید تمام عوامل مؤثر در این خصیصه را تأمین نمود و دوست خوب بواسطه تأثیرى که بر رفتار دوست خود دارد باید او را به سمت این ویژگى ایده ال دعوت نماید. اگر دوست باعث محرومیت دوست خود از خوبى ها گردد و به نوعى موجب متضرر شدن او شود- آنهم ضررى که جبران ناپذیر یا جبران آن سخت است- این دوستى دوستى پسندیده و معقولى نیست .
5.دوراندیشى : دوراندیشی در دوست خوب سبب می¬گردد تا قبل از بروز خلل و انحراف در زندگى دوستش و هر گونه حادثه منفى و ناخوشایندى او را نسبت بدان انحراف و حادثه آگاه و مطلع سازد. و الا اگر دوست انسان دوراندیش نباشد هر دو نفر همراه با هم به خطا مبتلا مى¬شوند .
6.خدا پروائى و پرهیزکار بودن : دوست خوب کسی است که در همه امور خدا و دستور و رضایت حضرت باری تعالی را مد نظر داشته باشد ؛ تا از این رفتار و روحیه پسندیده دوست او نیز بهره¬مند شود ؛ بدین صورت که رفتار چنین شخصی دوستش را به فکر آخرت بی¬اندازد و دیدارش او را به یاد خداوند اندازد . خداوند بلند مرتبه در قرآن کریم شرائط دوست و هـمراه پرهیزگار را چنین مـعرفی می¬کند : « وَ اصْبرِْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَوةِ وَ الْعَشىِِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَ لَا تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنهُْمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ لَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا وَ اتَّبَعَ هَوَئهُ وَ کاَنَ أَمْرُهُ فُرُطًا » « با کسانى باش که پروردگار خود را صبح و عصر مىخوانند، و تنها رضاى او را مىطلبند! و هرگز بخاطر زیورهاى دنیا، چشمان خود را از آنها برمگیر! و از کسانى که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن! همان¬ها که از هواى نفس پیروى کردند، و کارهایشان افراطى است »(18)
7.آینه یکدیگر بودن : بدین معنی که خیر خواه یکدیگر بودن و عیب یکدیگر را دوستانه- نه خصمانه- متذکر شدن ؛ وجود این شرط در روابط دوستان موجب پیشرفت روز افزون این رابطه خواهد شد و راه ایراد گرفتن دیگران و برخوردهاى تلخ و تهدیدآمیز را سد خواهد کرد.
8.همترازى درسن ، تحصیلات و طبقه اجتماعى : دو انسانى که اختلاف سنى داشته باشند نمى توانند دوست خوبى براى یکدیگر باشند چرا که این دوستى نمى تواند موجب افزایش دانش و معرفت و تقوى گردد و یا اگر از نظر سطح تحصیلات نزدیک یکدیگر و یا همتراز نباشند نمى توانند از حضور یکدیگر بهره علمى و شناختى ببرند و زمینه ارتباط روحى و رشد معنوى را براى هم فراهم آورند. اگر اختلاف سنى زیاد باشد در واقع موجب از بین رفتن شرایط اساسى مى شود و لذا دوستى با این سطح اختلاف سنى قابل قبول نیست. اگر چه در برخى موارد بصورت تصادفى امکان دارد على رغم اختلاف سنى زمینه شرایط اساسى فراهم گردد ولى این مورد خیلى نادر و کمیاب است لذا بصورت عمومى باید شرایط سنى و طبقه اجتماعى و سطح شناختى و تحصیلى رعایت گردد تا موجب خسران علمى و شناختى و انحراف و ابتلا به صفات خلاف ادب و اخلاق نگردد و حتى زمینه ساز افت و تنزل علمى و معنوى و اخلاقى نشود.
9.تواضع نمودن و احترام متقابل : دو دوست صمیمى باید از عمق جان نسبت به یکدیگر همدرد و خیرخواه باشند و یک لحظه یک رنگى و صفا را فراموش نکنند و در تمام حالات از حقوق دوستى و رفاقت دفاع کنند و بر لغزشها و خطاهاى پیش آمده و غیر مترقبه صبر نمایند ؛ و بر ناملایمات خنده کنند و از یکدیگر توقع و انتظار نداشته باشند و دوستى را زمینه رسیدن به امیال و خواهش¬هاى شخصى خود قرار ندهند و از مجادله با یکدیگر پرهیزکنند و در برابر یکدیگر متواضع و فروتن باشند ، به حرف همدیگر گوش دهند و از سرزنش و مذمت یکدیگر پرهیز نمایند و بلکه خیرخواه و ناصح همدیگر باشند ، در حق یکدیگر دعا کنند و سِر هم را بپوشانند ؛ با دادن هدیه- در حد توان- و کلمات محبت آمیز اظهار دوستى کنند و در شاد نمودن یکدیگر بکوشند- البته به شکلى که مرتکب گناه نشوند.
10.عاقل بودن : حضرت على ( علیه السلام ) فرمود: بیشترین دوستى و خوبى ها در همراهى و دوستى با صاحبان عقل و درایت است(19).
11.خیانت کار ، ستمکار ، سخن چین نبودن : امام صادق ( علیه السلام ) فرمود: از سه گروه بر حذر باش شخص خیانت کار، شخص ظالم ، انسان سخن چین. زیرا کسى که به نفع تو به دیگران خیانت نماید، روزى خواهد آمد که به خودت نیز خیانت کند و شخصى که به جانب دارى از تو حق دیگران را پایمال نماید و عادت به ظلم پیدا کند بالاخره به تو نیز ظلم خواهد نمود و انسان سخن چین، همان طور که سخن دیگران را پهلوى تو مى آورد، سخن تو را نیز نزد اغیار خواهد برد .(20)
12.آنچه براى خود مى پسندد براى تو نیز بپسندد و آنچه را که براى خویش نمى خواهد براى تو نیز نخواهد :رسول اکرم ( صلوات الله علیه ) فرمودند : در مصاحبت و رفاقت کسى که آنچه را براى خود مى خواهد براى تو نخواهد، هیچ خیر و فایده اى وجود ندارد .(21)
آنچه نفس خویش را خواهى حرامت سعدیا
گر نخواهى همچنان بیگانه را و خویش را
13.قاطع رحم نباشد : امام باقر ( علیه السلام ) فرمود : پدرم امام سجاد ( علیه السلام ) مرا نصیحت فرمود که اى پسرم از رفاقت با کسانى که قطع رحم مى¬کنند بپرهیز زیرا من آنها را در قرآن شریف سه بار مورد لعن و نفرین پروردگار یافتم .(22) شخصى که با نزدیکان خود نتواند معاشرت و هم زیستى صحیح داشته باشد در حالى که آنان با وى از یک خانواده و فرهنگ و گوشت و خون مى باشند ، چگونه مى توان انتظار داشت با غیر فامیل رفاقت صمیمانه داشته باشد .
1.عیب جو نباشد : امام على ( علیه السلام ) فرمود : از رفاقت و نشست و برخاست با کسانى که عیب جو هستند و همیشه به دنبال نقاط ضعف دیگران مى باشند ، پرهیز کن ؛ زیرا دوست چنین اشخاصى از ضرر آنان سالم نمى¬ماند و خود نیز طعمه¬ى عیب جویى¬هاى آنان خواهد شد .(23)
2.سخن گفتن او به دانش و معلومات دوستش بی¬افزاید و از هر کلام او ثمره¬اى علمى برداشت شود : دوست در حدى باشد که از طریق همنشینى با او علم و دانش دوستش افزوده گردد .
3.ظاهر و باطن او یکى باشد : دوست خوب کسى است که ظاهر و باطن و یا دل و زبان او با ما یکى باشد ، به این معنا که آن چه مىگوید ، در دلش عمیقاً بدان معتقد باشد .
4.راز دار بودن : دوست خوب کسی است که حافظ اسرار و آبروى ما باشد و در مقابل دیگران عیوب ما را بر ملا نسازد .
5.صابر و بردبار بودن : در حدیث از امام صادق علیه السلام داریم که دوستت اگر سه بار بر تو خشم گرفت و کنترل خویش را از کف نداد ، دوست خوب و قابل اعتمادى است .(24)
راههاى امتحان نمودن دوستان :
1.اینکه در حال بىنیازى و فقر، دوستى او عوض نشود : امام باقر فرمود: بدترین دوست کسى است که تو را به هنگام بىنیازیت حفظ کند و به وقت تنگدستى رها سازد(25). سعدى گوید :
دوست مشمار آن که در نعمت زند
لاف یارى و برادر خواندگى
دوست آن باشد که گیرد دست دوست
در پریشان حالى و درماندگى
2.به هنگام عصبانیت بدگویى دوستش را ننماید : امامصادق علیه السلام فرمود: دوستى که سه بار از تو عصبانى شد ولى بدگویى تو را ننمود و کلام ناسزا از دهانش خارج نشد او را براى خود نگهدار .(26)
3.اینکه به نماز اهمیت بدهد : خداوند در قرآن کریم مىفرماید: «اى اهل ایمان با آن گروه از اهل کتاب و کافران که دین شما را به بازیچه گرفتند دوستى مکنید ؛ زمانى که شما نداى نماز بلند مىکنید آن را به مسخره و بازى مىگیرند زیرا آن قوم مردمى نادان و بىخردند»(27) سعدى در این باره گفته است :
وامش مده آن که بىنماز است
گرچه دهنش زفاقه باز است
کو فرض خدا نمىگزارد
از قرض تو نیز غم ندارد
4.در هنگام سختى و راحتى انسان اهل نیکى باشد : در سختیهاى زندگى همانند لحظات خوشى در کنار ما باشد. امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: «در سختىها دوستان امتحان مىگردند»(28) ، در این باره نیز سعدى زیبا سروده است:
جوانى پاکباز پاک رو بود
که با پاکیزهرویى در گرو بود
چنین خواندم که در دریاى اعظم
به گردابى درافتادند با هم
چو ملّاح آمدش تا دست گیرد
مبادا کاندرین حالت بمیرد
همى گفتى در میان موج و تشویر
مرا بگذار ودست یار من گیر
5.هنگام زوال توانایى انسان ، دوستیش از بین نرود : حضرت امیر علیه السلام فرمودند : « هنگام از بین رفتن قدرت انسان ، دوست از دشمن شناخته مىگردد »(29)
6.هنگام به قدرت رسیدن از احسان به دوستان خوددارى ننماید : امام علی علیه السلام می¬فرمایند : کُن عَفُوّا فى قُدرَتِکَ ، جَوادا فى عُسرَتِکَ ، مُؤثِرا مَعَ فاقَتِکَ ؛ یَکمُل لَکَ الفَضلُ ؛ در هـنگامـی که قـدرت داری ، با گذشت بـاش ، ودر هنگـام تنگ دستی¬ بخشنده ، ودر وقت نیازمندی ، ایثارگر باش تا فضل تو کامل گردد.
دوستی و دوست یابی (قسمت اول )
کلید واژه ها: دوستی و دوست یابی، معاشرت با دوستان
پیشگفتار :
چه انسان را فطرتاً موجودى اجتماعى بدانیم و چه نه ، داشتن روابط اجتماعى ـ به ویژه شکل دوستى آن ـ یک ضرورت بى تردید و انکارناپذیر است و عقل و اندیشه هر انسانى وى را به داشتن چنین ارتباطى رهنمون مى گردد و در کنار رسول باطن، رسول ظاهر و توصیه هاى دینى نیز ما را به این عمل ترغیب مى¬کند. آنگونه که على بن ابیطالب ( علیه السلام ) مى فرمایند: فَقْدُ الْأَحِبَّةِ غُرْبَة ؛ انسان بى دوست غریب است ،(1) و یا در روایت دیگرى امام علی ( علیه السلام ) مى فرمایند: َ التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْل ؛ دوستی نمودن با مردم نیمی از عقل است ،(2) بنابراین باید در جلب دوستى کوشید چه اسلام در بین مکاتب بیشترین توجه و اهتمام را به دوستى داده و دارد.
درخت دوستى بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنى بر کن که رنج بى شمار آرد
از طرفی نوجوانى و جوانى سن رفاقت و دوران دوستىهاست. آنها در این سن عاشق دوستى و رفاقتند. گاهى دوستىهاى آتشین در این دوران پدید مىآید که باعث مشکلاتى مىشود ولى با این حال دوستى در این سن، بیشتر سطحى و کمتر عمیق است. گاهى وابستگى به حدى مىرسد که منجر به رها کردن خانواده مىشود و حتى حاضرند خود را براى یکدیگر فدا کنند در این دوران یکى ازمهمترین و جالبترین موضوعات براى نوجوانان این است که بدانند چگونه مىتوان به قلب دوست راه یافت و دوستىها را محکم کرد .اما با چه کسى باید دوستى نمود و آداب دوستى نمودن چیست؟ در آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت ( علیهم السلام ) ملاک هایى براى دوست خوب بیان گشته که ما در این مقاله در صدد بیان این ملاک¬ها و معیارها به صورت دسته بندی شده و خلاصه هستیم باشد که مورد رضای حـضرت حق ( جَلَّ شَأنُه ) و آقا امام زمان ( عج الله تعالی فرجه ) قرار گرفته و مثمر ثمر برای سایر دوستان ایمانی باشد .
چکیده
دوستى در زندگى انسان لازم است و هدف از آن باید رسیدن به حق باشد یعنى باید دوستى برگزینید که یاد خدا را دردلتان زنده نگه دارد، ملاقات خدا را به یادتان آورد، سخنش علم و معرفت تان را فزونى بخشد و کردارش شما را به کارهاى نیک ترغیب کند. روان شناسان نیز بر این باورند که یکى از نیازهاى اساسى انسان از بدو تولد تا پایان عمر نیاز به محبت ورزیدن به دیگران و مورد محبت دیگران واقع شدن است. البته این نیاز روانى انسان در طى مراحل رشد شکلهاى مختلف مىیابدو باید هر دورهاى به گونهاى متناسب تأمین و ارضا گردد در نوزادى، از طریق والدین و به خصوص مادر، در کودکى، علاوه بر خانواده، به وسیله گروه همبازى در نوجوانى، از طریق گروه همسالان در دوران جوانى، با ازدواج و پیدا کردن شریک زندگى و در میان سالى، به شکل خاص دیگر.حال که متوجه این شدیم نیاز اساسی انسان داشتن دوست در زندگی است لذا برآن شدیم که مجموعه را گردآوری کنیم که درون این مجموعه در ابتدا در مورد دوست و فضیلت آن و نهوه برخورد با او صحبت کرده ایم سپس آیات و روایات پیرامون دوست و دوست یابی را بیان کرده ایم .می دانیم که داشتن دوست خوب است اما اینکه در زندگی چه دوستی را انتخاب کنیم که دوستی او منجر یه هدایتمان و عاقبت بخیری مان بشود باید از انواع دوستی ، روش دوستیابی و راه حفظ او آگاه باشیم در ادامه این مجموعه این مباحث را به طور خلاصه بیان کردیم .یک دوست خوب دارای یک سری ویژگیهایی است و برای اینکه بفهمیم دوست ما این ویژگیها را دارا است باید او را امتحان کنیم تا بتوانیم دوستی موفقیت آمیزی داشته باشیم در انتهای این پژوهش این ویژگیها و راه امتحان دوست را گفته ایم با اطلاع پیدا کردن از این ویژگیها متوجه میشویم که افرادی که فاقد این صفات هستند قابلیت دوستی را ندارند که صفات آنها را هم بیان کرده ایم باشد که با مطالعه این پژوهش بتوانیم آن دوستی را انتخاب کنیم که ما را به اعلی علیین برساند .
فضیلت دوستى و کیفیت معاشرت با دوستان :
چون انسان فطرتا موجودى اجتماعى است و سعادت او بطور تمام و کمال به وسیله دوستان و همنوعان او تاءمین مى گردد و هرکس که کمال وسعادت او به واسطه غیر است به تنهایى نمى تواند کامل گردد، پس کامل و سعادتمند کسى است که در انتخاب دوستان نهایت کوشش را به عمل آورده تا کمالاتى را که خود از آن بهره مند است نصیب آنها نیز بسازد و متقابلاً آنچه را که نمى تواند خود به تنهایى بدست آورد با کمک آنها حاصل کند و در مدت عمر از وجود آنها لذت ببرد، البته لذتى الهى و بهره اى حقیقى چنانکه بیان گشت نه لذّتى حیوانى .ولى چون دوستان واقعى کمیاب هستند و از آن طرف صاحبان لذت حیوانى و بهیمى نیز فراوانند، سزاوار است که انسان با دوستان ناآزموده کمتر آمد و رفت داشته باشد، چراکه این دسته از افراد به منزله نمک و سبزى سفره هستند که گرچه غذا به آنها نیازمند است ، ولى نمى توانند جاى غذا را بگیرند.
و امّا دوستان حقیقى به دلیل آن که انسان شریف کمیاب است ، از نظر عدد کم و به همین دلیل ارزشمند مى باشند.
البته با دیگران نیز که چندان شایستگى ندارند، باید معاشرت نیکو و برخورد شایسته داشت ؛ زیرا انسان خیرخواه و صاحب فضیلت همان برخوردهایى را که با دوستان حقیقى خویش دارد، با دوستان معمولى خود نیز خواهد داشت و از همه توقع و انتظار دارد که دوست واقعى بشوند.
سخنى از ارسطو در باب دوستى
ارسطو مى گوید: انسان در همه حال به دوستانى احتیاج دارد؛ امّا در حال آسایش براى کمک کردن به آنان و در حال سختى براى کمک گرفتن از آنها و در حقیقت افراد بزرگ به افراد مستعد و شایسته تربیت احتیاج دارند همانگونه که فقیران به اهل خیر و احسان نیاز دارند. و گرایش به دوستى که اصولا در طبیعت و نهاد آدمیان نهفته است انگیزه اى براى مشارکت مردم در فعالیتها و معاشرتهاى پسندیده و گردهماییها و شکار و تفریحات و مهمانیها مى گردد.
سخنى از انسقراطیس در باب دوستى
انسقراطیس مى گوید: من تعجب مى کنم از کسى که فرزندان خود را نسبت به حکایات پادشاهان و وقایع و سرگذشتها و جنگها و کینه توزیها و انتقامجوییهاى مردم آگاه مى کنند ولى نمى دانند که آموختن سرگذشت مهربانیها و دوستیها و لوازم این فضیلتها سزاوارتر است ؛ زیرا اگر همه دنیا و اشیاء گرانبهاى دنیوى براى یک نفر باشد ولى از این فضیلت بهره اى نداشته باشد زندگى بر او سخت بلکه ادامه حیات براى او محال خواهد بود.و اگر کسى مهر و محبّت را ناچیز انگارد، در حقیقت خود را ناچیز گرفته و اگر گمان کند که تحصیل محبت به سادگى امکان پذیر است به خطا رفته ؛ زیرا به دست آوردن دوستانى که با محک آزمایش ، به عیار اعتماد رسیده باشند، سخت مشکل است . و من معتقدم که ارزش محبّت و اهمیت آن از تمامى گنجها و اشیاء نفیس بیشتر است و هیچکدام از آنها همسنگ ارزش دوستى نیستند چراکه در هنگام مصیبت و رخدادهاى ناگوار، هیچیک از آنها مفید نخواهند بود و دنیا و هرچه که در آن است نمى تواند جاى دوستى مورد اعتماد را بگیرد که در کارهاى مهم ، انسان را یارى و یا در تکمیل سعادت دنیا و آخرت او کوشش مى نماید. خوشا! به حال کسى که از چنین نعمتى برخوردار و مورد رشک دیگران واقع شده است ، گرچه از دارائى جهان دست او تهى باشد.و بهتر از او کسى است که در زمان رهبرى خویش ، از چنین دوستى برخوردار باشد؛ زیرا کسى که مستقیما امور مردم و مملکت به عهده اوست و بخواهد با احتیاط رفتار کند، دو چشم و دو گوش و یک دل و یک زبان براى او کافى نیست و اگر بتواند صاحب چندین چشم و گوش و دل و زبان گردد که از نظر ظاهر متعدّد ولى از نظر معنا واحد باشند مى تواند بر همه جوانب مملکت نظارت داشته باشد و به سهولت مى تواند بر اسرار و نهانیهاى مملکت آگاه گشته و غایب را به صورت حاضر مشاهده کند. و کجا مى توان چنین فضیلتى را جز از دوست حقیقى و راستین توقّع داشت ؟ و چگونه مى توان در آن جز به واسطه رفیق شفیق و مهربان ، طمع ورزید؟(3)
آیات مربوط به دوست :
دستور احسان به رفیق
وَ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَ لَا تُشرِْکُواْ بِهِ شَیًْا وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَنًا وَ بِذِى الْقُرْبىَ وَ الْیَتَامَى وَ الْمَسَاکِینِ وَ الجَْارِ ذِى الْقُرْبىَ وَ الجَْارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنبِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ وَ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یحُِبُّ مَن کَانَ مخُْتَالًا فَخُورًا(4)و خدا را بپرستید! و هیچ چیز را همتاى او قرار ندهید! و به پدر و مادر، نیکى کنید همچنین به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان، و همسایه نزدیک، و همسایه دور، و دوست و همنشین، و واماندگان در سفر، و بردگانى که مالک آنها هستید زیرا خداوند، کسى را که متکبر و فخر فروش است، (و از اداى حقوق دیگران سرباز مىزند،) دوست نمىدارد
بهترین دوست
وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّهِ أَندَادًا یحُِبُّونهَُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ وَ لَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذَاب(5)بعضى از مردم، معبودهایى غیر از خداوند براى خود انتخاب مىکنند و آنها را همچون خدا دوست مىدارند. امّا آنها که ایمان دارند، عشقشان به خدا، (از مشرکان نسبت به معبودهاشان،) شدیدتر است. و آنها که ستم کردند، (و معبودى غیر خدا برگزیدند،) هنگامى که عذاب (الهى) را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمامِ قدرت، از آنِ خداست و خدا داراى مجازات شدید است (نه معبودهاى خیالى که از آنها مىهراسند.)
تأثیر حسن خلق در رفع عداوت و ایجاد دوستی
وَ لَا تَسْتَوِى الحَْسَنَةُ وَ لَا السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتىِ هِىَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِى بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلىٌِّ حَمِیم(6)هرگز نیکى و بدى یکسان نیست بدى را با نیکى دفع کن، ناگاه (خواهى دید) همان کس که میان تو و او دشمنى است، گویى دوستى گرم و صمیمى است!
دوستی شیطان
وَ مَن یَعْشُ عَن ذِکْرِ الرَّحْمَانِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِین(7)و هر کس از یاد خدا روىگردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست
رفیق مجرم باعث گمراهی انسان
وَ مَا أَضَلَّنَا إِلَّا الْمُجْرِمُون (8) امّا کسى جز مجرمان ما را گمراه نکرد!
تبدیل دوستی باطل در قیامت به دشمنی
الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئذِ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِین(9)دوستان در آن روز دشمن یکدیگرند، مگر پرهیزگاران!
روایات مربوط به دوست :
دقت در انتخاب دوست
الْمَرْءُ عَلَى دِینِ خَلِیلِهِ فَلْیَنْظُرْ أَحَدُکُمْ مَنْ یُخَالِل (10)پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند :آدمی بر آیین دوست خود است ، پس هر یک از شما مواظب باشد که با چه کسی دوستی می کند .
دوست دلسوز
مَنْ دَعَاکَ إِلَى الدَّارِ الْبَاقِیَةِ وَ أَعَانَکَ عَلَى الْعَمَلِ لَهَا فَهُوَ الصَّدِیقُ الشَّفِیق(11)امام علی علیه السلام فرمودند : هرکه تو را به سرای جاودان فراخواند و در راه کار کردن برای رسیدن به آن سرا یاریت رساند ، همو دوست دلسوز است .
صفات دوست خوب
لَا تَسُمَّ الرَّجُلَ صَدِیقاً سِمَةً مَعْرُوفَةً حَتَّى تَخْتَبِرَهُ بِثَلَاثٍ- تُغْضِبُهُ فَتَنْظُرُ غَضَبَهُ یُخْرِجُهُ مِنَ الْحَقِّ إِلَى الْبَاطِلِ- وَ عِنْدَ الدِّینَارِ وَ الدِّرْهَمِ وَ حَتَّى تُسَافِرَ مَعَه(12)امام صادق علیه السلام فرمودند:هیچ کس را دوست خود مخوان ، مگر اینکه در سه چیز او را بیازمایی : او را به خشم آوری و ببینی که آیا این خشم او را از حق به باطل می کشاند، در درهم و دینار و در سفر کردن با او .
رعایت اصول دوستی
إِنْ أَرَدْتَ أَنْ یَصْفُوَ لَکَ وُدُّ أَخِیکَ فَلَا تُمَازِحَنَّهُ وَ لَا تُمَارِیَنَّهُ وَ لَا تُبَاهِیَنَّهُ وَ لَا تُشَارَّنَّه(13)امام صادق علیه السلام فرمودند : اگر می خواهی که دوستی برادرت برای تو خالص بماند هرگز با او شوخی مکن ، با او ستیزه مکن ، به او فخر مفروش و با وی خصومت مورز .
انواع دوستىها :
1.دوستى به خاطر خداوند : همانند علاقه به اولیاى دین و برادران ایمانى که منشأ آن منش دینى فرد و اعتقادات او است نه انگیزههاى دیگر. این دوستىها عبادت و از بهترین اعمال است . چنان که در احادیث منقول از اهل بیت ( علیهم السلام ) آمده است : هل الدین الا الحب آیا دین جز محبت چیز دیگرى است ؟(14)
2.دوستى به جهت مال و جمال و یا کششهاى غریزى دیگر : این دوستىها چنانچه موجب سد راه خدا گردد و احیاناً آدمى را به انحراف بکشاند ، خطرناک ترین دام شیطان است که باید از آن پرهیز نمود و تنها آن را معبرى براى درک جلال و جمال خداوند قرارداد. ممکن است گلى زیبا انسان را فریفته و مجذوب خویش کند ولى عاقل کسى است که در وراى زیبایى گلجمال خالق گل راببیند و از این حجاب عبور کرده تا ملکوت را مشاهده نماید. اما آنچه مهم است این که در این راستا همچون دیگر جنبههاى زندگى رعایت اعتدال لازم و ضرورى است. به عبارت دیگر : علاقه انسان به دوستان احساسى پاک و لطیف است اما همواره باید عواطف با تعقل همراه باشند و از طرف دیگر باید مراقب دخالت غرایز دیگر، مانند غریزه جنسى در این موارد نیز بود .
روش دوستیابى.(15)
چون ارزش نعمت بزرگ و گرانقدر دوستى شناخته شد، باید در روش دوستیابى سخن گفته و سپس به چگونگى حفظ آن اشاره اى بنماییم که طالب این دوستى مثل کسى نباشد که به دنبال گوسفندى چاق مى گشت ولى به گوسفندى لاغر فریبش دادندخصوصا انسان که از میان حیوانات در اظهار فضیلت دوستى ریاکار و حیله گر است و به عنوان مثال با وجود بخل پول مى دهد تا شاید به جود و بخشش متصف گردد و یا با وجود ترس به کارهاى هولناک اقدام مى کند تا شاید به شجاعت مشهور گردد و این در حالى است که سایر حیوانات در اظهار صفات واقعى خود، پرهیز و امتناعى ندارند و هرگز به چیزى وا نمود و ریا کارى نمى کنند.و طالب فضیلت دوستى در صورتى که نتواند دوست واقعى را تشخیص بدهد مانند کسى است که بر طبیعت گیاهان آگاه نیست و همه آنها در نظر او یکسان مى باشند و چیزى را به گمان اینکه شیرین است خورده و سپس در مى یابد که تلخ مى باشد. و یا گیاهى را به عنوان غذا مصرف مى کند در حالى که زهر مى باشد ولى اگر بر کیفیت کسب دوست آگاه باشد هرگز به خطر نزدیک نمى شود و از دوستى با ریاکاران و فریبکارانى که خود را به صورت فضیلت خواهانى نیکوکار جلوه مى دهند ولى هنگامى که کسى رابه دام تزویر و فریب خود انداختند همانند درندگان او را شکار کرده و مى خورند اجتناب مى نماید. و راه رسیدن به دوست واقعى همان است که انسقراطیس فرموده که : چون کسى بخواهد از رفاقت و دوستى با کسى بهره مند شود:ابتدا باید درباره او تحقیق کند که در کودکى برخورد او با والدین خویش و همسالان و خویشان چگونه بوده است ، اگر شایسته بوده ، امید شایستگى محبت از او داشته باشد و گرنه از او بپرهیزد؛ زیرا کسى که نسبت به والدین خویش نافرمانى کند، مطمئنا مراعات حقوق دوست را نمى کند. آنگاه سابقه او را بادوستان قبلى وى بررسى کرده و نتایج این تحقیق را به تحقیق قبلى بیفزاید و آنگاه تتبع در شیوه زندگى او کند که در برابر احسان ، سپاسگزار است یا ناسپاس .
و غرض از سپاسگزارى در اینجا جبران مالى نیست ؛ زیرا چه بسا خالى بودن دست او از مال مانع جبران گردد، بلکه سپاسگزار کسى است که همواره نیّت جُبران دارد و یا ستایش از کسى که به وى محبّتى کرده مى کند، ولى انسان ناسپاس حتى از ثناگویى که براى هر کسى آسان است ، خوددارى مى کند و هر احسانى که به او بشود، غنیمت شمرده و آن را حق خود مى داند. و در حقیقت هیچ آفتى به اندازه ناسپاسى نمى تواند نعمت را زایل گرداند و یا گزند برساند.جالب این است که کیفر در لغت عرب مشتق از کفران است و هیچ وصفى از اوصاف شقاوتمندان ، بدتر از کفران نیست و از اوصاف سعادتمندان هیچ صفتى را به اندازه شکر نعمت ، نستوده اند و مزید نعمت و دوام آن نیز مشروط به شکر و سپاس است .پس کسى را که مى خواهد به دوستى برگزیند حتما باید داراى این صفت باشد تا مبادا به انسان ناسپاسى که محبت و لطف را ناچیز مى شمرد مبتلا گردد.آنگاه باید ببیند که میل او به لذّات و شهوات چگونه است ؛ زیرا اگر همواره در پى آنها باشد از رعایت حقوق دوستان باز مى ماند.آنگاه باید ملاحظه کند که علاقه او نسبت به پول و ثروت و حرص او در به دست آوردن آنها چه مقدار است ؛ زیرا بسیارى از افراد، نسبت به یکدیگر اظهار دوستى و محبت مى کنند ولى همینکه پاى پول و یا نزاع مالى به میان بیاید، همانند سگ با یکدیگر به جنگ در مى آیند و با فریادها و گفتگوهاى ابلهانه و سفیهانه و جملات رکیک و مجادله مى پردازند و کینه و عداوت را در دل مى پرورانند.آنگاه باید نگریست که چه اندازه به مقام و ریاست علاقمند است ؛ زیرا کسى که به پیروزى بر دیگران و برترى بر رقیبان شوق و شعف دارد، در دوستى خود راه انصاف را نمى پیماید، بلکه جاه طلبى و تکبر او را وادار به اهانت به دوستان و تفوّق بر آنان مى نماید؛ چراکه دوستى و رشک با هم سازگار نیستند و سرانجام به عداوت و کینه توزى مى انجامد.آنگاه باید دید که علاقه او به آواز و لهو و لعب و شنیدن موسیقى(16) و هرزه گوییها و شوخیهاى خارج از نزاکت در چه حدّ است ؛ زیرا افراط در این گونه امور، مقتضى بازماندن از مساعدت و همکارى با دوستان گشته و از جبران محبتهاى آنها و سپاسگزارى از همکارى ؛ آنها در کارهاى سخت و دشوار گریزان مى شود.و چون از این امتحانات سرفراز بیرون آمد و از رذایلى که گفتیم منزّه بود او را دوستى با فضیلت باید شمرد و در حفظ او و رغبت در دوستى با او از هیچ چیز فروگذار نباید بود .و اگر یک دوست واقعى پیدا شود، اکتفا کردن به همان یکى سزاوارتر است چراکه اوّلا: گوهرى کمیاب است ثانیا: در صورت تعدّد دوستان ، لازم است که انسان به رعایت حقوق همگان بپردازد و گاهى از اوقات ناچار است که از حقوق برخى از دوستان چشم پوشى کند؛ زیرا چه بسا حالات متضاد و متناقضى پدید مى آید؛ مثلا در شادى یک دوست باید شادمان و در همان حال در غم دوست دیگر باید اندوهگین بود و یا به واسطه اینکه یکى از دوستان کوشش در انجام کارى دارد، باید با وى همراهى و همکارى نمود و از طرفى دوست دیگر از انجام آن کار گریزان است و باید انسان به خاطر او از انجام آن کار خوددارى کند و در چنین حالاتى جز سرگردانى و مخالفت با یکى از طرفین پیش نخواهد آمد.
راه حفظ دوستان(17)
حفظ دوستان مشروط به امورى است که عبارتند از:
1.شدّت علاقه به فضایل نباید باعث پرداختن به عیبهاى کوچک دوستان و تجسّس در مورد آنها گردد؛ زیرا در غیر این صورت انسان هیچکس را سالم از عیب نخواهد یافت و در نتیجه تنها و از فضیلت دوستى محروم خواهد شد، بلکه لازم است که از عیوب کوچکى که غالب انسانها گرفتار آن هستند، چشم پوشى نموده و در عیب خویشتن تاءمل کند تا بتواند مانند آن را از دیگران تحمّل نماید.
2.از دشمنى باکسى که با او سابقه دوستى یا رفت و آمدى داشته پرهیزنماید.
3.بعد از یافتن دوست ، لازم است که حال او را مراعات و از او دلجوئى فراوان نموده و هیچ حقى از حقوق او را گرچه کوچک باشد نادیده نگیرد و در رفع امور مهمّى که براى او رخ مى دهد، کوشش نموده و در حوادث روزگار با او یار باشد و در اوقات خوشى با روى گشاده و اخلاق نیکو با او برخورد کند.
4.آثار شادمانى در حرکات و سکنات وى هنگام ملاقات با او آشکار و ظاهر باشد و به محبّت قلبى اکتفا نکند؛ چون کسى غیر از خداوند که آگاه به اسرار است ، از قلبها اطلاع ندارد. تا به واسطه محبّت آشکار هرروز و هر لحظه بر اعتماد او به محبّت و آرامش خاطر او در حضور و غیاب افزون گردد
5.باید در مصائب و گرفتاریها و حوادث روزگار که براى دوستان پیش مى آید، با جان و مال همدردى نموده و از آنها دلجویى به عمل آورده و بیش از حدّ معمول رعایت حال آنها را نمود و نباید انتظار کشید که آنها از انسان طلب کمک کنند و او را صریحا و یا با کنایه به یارى بخوانند، بلکه خود بایستى با هوشمندى و فرزانگى بر خواسته هاى قلبى و ضمایر آنها اطلاع پیدا کند و در تحصیل مقاصد آنان قبل از اینکه لب به طلب بگشایند نهایت کوشش را بنماید و خود را در غم واندوه آنان شریک کند تا شاید مقدارى از بار مشقت آنها را به دوش کشیده و با این کار خود، موجب سبک شدن بار سنگین سختیها و آرامش آنها گردد.
6.اگر به مقام و ریاستى دست یافت ، یاران و دوستان را نیز از نعمت برخوردار کرده و خود را در آن مقام برتر و بالاتر نپنداشته و یا ارزش کار خود را به منّت ، آلوده نکند. و اگر بفهمد که برخى از دوستان از او رنجیده اند و با وى انس نمى گیرند، باید بکوشد تا با آنها رفت و آمد برقرار کرده و از آنها دلجویى نماید؛ زیرا اگر او هم غرور به خرج بدهد و یا تکبّر نموده و نخواهد پیشقدم شده و خود را کوچک کند و یا بخواهد سوء خلقى از خود نشان بدهد، رشته محبّت گسسته و پیمان رفاقت سست خواهد شد و حال آنکه این حالات زودگذر است و چه بسا پس از خلع از مقام از اینکه همگان با او قطع رابطه و آمد و رفت نموده اند، دچار خجالت و شرمسارى گردد. پس بهترین و شایسته ترین روش آن است که طرفین هرچه زودتر در صدد جبران بر آمده و علّت کناره گیرى و رنجش را بادلى پاک و بى غل و غش با وى در میان بگذارند که راستى و یکرنگى ، برکتهاى بى شمارى دارد و اگر احیانا دوست انسان در رابطه با قطع آمد و رفت تقصیرى داشته باشد، باید او را با سرزنشى آمیخته با لطف ، به تقصیرش آگاه کنندو سپس به طور کلى آن را به دست فراموشى بسپارد.
دوستی خیابانی دختر و پسر ، معضل نخ نمای جامعه
این روزها کم تر رسانه ای را می توان دید که در صفحه حوادث
آن ، آسیب های جدی و بعضا جبران ناپذیر ناشی از دوستی های خیابانی ،
خودنمایی نکند .
ستوان « اشکان آقایی » در معاونت اجتماعی فرماندهی پلیس استان اصفهان ،
پژوهشی درباره آسیب های ناشی از دوستی های خیابانی انجام داده که قابل تامل
است : در آغاز نوجوانی به علت بیداری غرایز و شدت حالات هیجانی ،
گرایش دختران و پسران به دوستی با جنس مخالف بیش تر می شود .
داشتن دوست ، اعتماد به خود را تأیید و تقویت و نیاز های عاطفی و
احساسی را تا حدی تأمین می کند ؛ در صورتی که پیوند دوستی گسسته شود
، شخص نسبت به ارزش های وجودی خود دچار شک و تردید می شود .
بعضی از پسران ، داشتن دوست دختر را نوعی محبوبیت ، قدرت اجتماعی و
موفقیت برای خود محسوب می کنند و متقابلا برخی دختران ارتباط با
پسران را نوعی جذابیت برای خود تلقی می کنند و متأسفانه اکثر قریب
به اتفاق این دختران تصور می کنند که این دوستی ها به ازدواج
منتهی می شوند. اصولاً تحول عاطفی دختران متفاوت از پسران است.
پسران نسبت به جنبه غریزی تخیلات خود غافل باقی نمی مانند، اما
دختران در این دوستی ها معمولاً به دنبال عشق آرمانی و رمانتیک
هستند . آنها این عشق را آسمانی و پاک می دانند و خیانت در آن را
گناهی بخشش ناپذیر می شمارند . با این توصیف ، دوستی های دختر و پسر
ایرانی کمی شباهت به دوستی موش و گربه دارد .
متأسفانه این دوستی ها بدون شناخت واقعی جنس مخالف و براساس
هیجانات و احساسات سطحی و زودگذر شکل می گیرد دختران جوان باور نمی
کنند که چنین پسرانی معمولاً تنوع طلب هستند و پس از مدتی کوتاه ،
سراغ طعمه ای دیگر می روند و همه وعده های به ظاهر عاشقانه را
فراموش می کنند .
در حالی که این اعمال برخلاف تصور او و دیگران ، بیانگر آزادی زن
نیست و سرانجام آن ، پشیمانی و از دست دادن سلامت تن و روان خواهد
بود .
آسیب های اجتماعی ، تربیتی و روانی چنین دوستی هایی بیشتر متوجه
دختران است و دختر ، اگر یک نمونه چنین دوستی با جنس مخالف را
تجربه کند ، تا پایان عمر ، شان و حرمت خویش را از دیدگاه خانواده و
جامعه از دست می دهد و برچسب ناشایست بودن را با خود حمل می کند و
آثار سوء این تجربه منفی پس از ازدواج هم به نوعی در زندگی اش
نمایان می شود .
دوستی های خیابانی ، عاری از شکوفایی محبت و عشق واقعی است . اگر
هم به ازدواج منتهی شود پشتوانه عشق و محبت نداشته و جامعه را دچار
مشکلاتی می کند ؛ در تجربه این دوستی ها ، فرصتی برای انتخاب و شناخت
صحیح یکدیگر به وجود نمی آید و افراد نمی توانند عاقلانه و آگاهانه
یکدیگر را بشناسند و انتخاب کنند . اگر هم به اجبار ازدواجی صورت گیرد
پس از مدتی کوتاه به جدایی منتهی می شود که افزایش آمار طلاق در این
زمینه منجر به بروز نابسمانی های در بطن جامعه می شود و نابهنجاری های
زیادی را در پی خواهد داشت .
● عوامل برقراری ارتباط های خیابانی
● پیشگیری از بروز این آسیب اجتماعی