تکنیکهای دوست یابی، ویژگیهای دوست خوب، دوست یابی

تکنیکهای دوست یابی، ویژگیهای دوست خوب، دوست یابی

تکنیکهای دوست یابی، ویژگیهای دوست خوب، دوست یابی

تکنیکهای دوست یابی، ویژگیهای دوست خوب، دوست یابی

اگر دختر نوجوان دارید...

اگر دختر نوجوان دارید...

اگر شما هم دختر نوجوانی در خانواده داشته باشید. حتما می دانید که دختر نوجوان به دلیل ویژگی های جسمی خاصی که دارند و نقش هایی که قرار است در آینده ایفا کنند. از نظر سلامت آسیب پذیرتر از پسرها هستند. از آنجا که همین دخترها قرار است در سال های بعد مادر شوند باید از همین حالا به فکر این باشیم که پایه های سلامت شان را به شکل درست و محکمی بنا کنیم و مراقب باشیم تا در آینده، زنان جوان کشورمان با بیماری های مختلفی مثل پوکی استخوان، کم خونی و سوء تغذیه دست و پنجه نرم نکنند. متاسفانه به سلامت روانی دختران معمولا توجه چندانی نمی شود، در حالی که اگر دختران نوجوان ما از سنین بلوغ در شرایط امنیت روانی رشد نکنند. در آینده احتمال ابتلای آنها به انواع اختلالات روانی بیشتر می شود.
چیزی که نوجوان را از بقیه مراحل عمر متمایز می کند، بلوغ است.
دختران نوجوان در سنین ده تا شانزده سالگی بلوغ جسمی را تجربه می کنند که تمام عملکردهای جسمی و روانی شان را متحول می کند. در این دروان تغییرات فیزیکی موجب می شوند که دختران از نظر روانی هم آسیب پذیرتر شوند. چون در آستانه ی یک تغییر جدی، یعنی گذر از مرحله ی کودکی به بزرگسالی قرار می گیرند. میل به گوشه گیری، حساسیت نسبت به انتقاد دیگران، نوسان در خلق و خو، بی قراری، بی ثباتی، کاهش اعتماد به نفس، نافرمانی از والدین، صرف توجه بیش از حد به ظاهر و تمایل بیش از حد به داشتن ارتباط نزدیک با گروه دوستان و همکلاسی ها از ویژگی های رفتاری دختران در سنین بلوغ است. از طرف دیگر، بلوغ زودرس و دیررس یکی از عوامل ناهنجاری های روانی در بعضی از نوجوان هاست. بلوغ چه به صورت زودرس اتفاق بیفتد و چه با تاخیر همراه باشد. نگرانی ها و مشکلاتی را برای نوجوان به همراه خواهد داشت. هر چند عواقب آن هم برای دختر و هم برای پسر وجود دارد. اما بلوغ زودرس اغلب برای دختران و بلوغ دیررس بیشتر برای پسران مشکل آفرین است. البته این مشکلی است که با تشخیص والدین و مراجعه به پزشک و روانشناس به راحتی قابل حل است. ولی بطور کلی، در مقابل تغییر خلقیات دختران نوجوان اگر رفتار درستی از طرف والدین صورت نگیرد. احتمال بروز بعضی از اختلالات روانی در آنها بیشتر می شود.

هیولای لاغری
 

شاید باورتان نشود، ولی تبلیغات لاغری یکی از عوامل تهدید کننده ی سلامت روانی و جسمانی دختران است. بی اشتهایی روانی یکی از بیماری هایی است که بخصوص در دوره ی نوجوانی، بین دختران دیده می شود. تیترهای وسوسه انگیز مجلات و الگوهای رسانه های غربی به عنوان اندام متناسب تبلیغ می کنند. دختران نوجوان را دچار وسواس بیمارگونه نسبت به ظاهر خودشان کرده است. مطالعات نشان می دهد در بین دختران دبیرستانی که این مقالات را می خوانند احتمال تلاش برای کاهش وزن از راه نخوردن غذا یا حتی مصرف سیگار دو برابر بیشتر از سایر دختران است. نتایج این بررسی ها نشان داده که فقط چهارده درصد پسرها در مقابل (44)درصد از دختران این مقالات را به طور مداوم مطالعه می کنند. به علاوه این مقالات روی رفتارهای تغذیه یی پسرانی که این مقالات را می خواندند به اندازه ی دختران تاثیر ندارد. در این میان بعضی از آنها به رژیم های خطرناک و غیراصولی روی می آورند و بعضی دیگر دچار بی اشتهایی روانی می شوند. یعنی میل و رغبت خود را به غذا از دست می دهند و به رغم گرسنگی و نیاز شدید از خوردن غذا اجتناب می کنند. بی اشتهایی روانی موجب عوارض بسیار مخربی مثل پوکی استخوان، مشکلات گوارشی، ریزش مو و توقف قاعدگی می شود. در این میان بعضی از دختران به بیماری خطرناک تری به اسم «آنورکسیانوروزا» مبتلا می شوند. این افراد که نمی توانند به اشتهای بیش از حد خودشان نسبت به غذا غلبه کنند، بعد از خوردن غذا با انگشت یا وسیله یی که اغلب یک مسواک است، حلق خود را تحریک می کنند و همه غذای خورده شده را بالا می آورند. این بیماری ممکن است اوایل از چشم خانواده دور بماند، ولی بعد از مدتی با عوارضی مثل خشکی و پوسته پوسته شدن ناخن و پوست، ریزش مو، حالت تهوع و اختلالات گوارشی بروز پیدا می کند. این بیماری ها که در مرز مشترک اختلالات روانی و جسمانی حرکت می کنند، می توانند عوارض جدی و جبران ناپذیری روی سلامت دختران بگذارند.
هرگز به هنگام گام برداشتن به سوی آرمان بزرگ، نگاهت به آنانی که دستمزد خویش را پیشاپیش می خواهند نباشد! تنها به توانایی های خود اندیشه کن. ارد بزرگ

یک دو سه، حرکت!
 

آن طرف طیف تمایل شدید به لاغری، چاقی بیش از حد قرار دارد. اضافه وزن یکی دیگر از مشکلاتی است که سلامت دختران نوجوان امروزی را مورد تهدید قرار می دهد. به خاطر تغذیه ی نامناسب و تحرک ناکافی، دختران نوجوان بیشتر از پسران در معرض اضافه وزن و چاقی هستند. چاقی در سنین نوجوانی می تواند تا بزرگسالی هم تداوم داشته باشد و سبب تجمع چربی هایی شود که بدن را نسبت به بیماری های قلبی و عروقی و دیابت آسیب پذیر می کند. یکی از دلایل اصلی چاقی دختران نوجوان در این سن، همان طور که اشاره شد، نداشتن تحرک بدنی است. با توجه به این که دانش آموزان روزانه چند ساعت در کلاس درس روی نیمکت می نشینند. احساس خستگی و کسالت در آنها به وجود می آید که پسرها اکثراً این مشکل را با فوتبال بازی کردن در کوچه و خیابان یا ورزشگاه ها حل می کنند. ولی برای دخترها به دلیل اعتقادات فرهنگی جامعه امکانات کمتری وجود دارد. پس بهتر است دختران خود را به فعالیت های بدنی مثل پیاده روی منظم، شنا و عضویت در تیم های ورزشی و باشگاهی تشویق کنند تا از این آسیب ها در امان باشند.

همه چیز بخور
 

کمبودهای تغذیه یی یکی دیگر از مشکلات سلامت دختران است. شاید به نظر بعید بیاید که بعد از این همه اطلاع رسانی در جامعه هنوز هم افرادی باشند که در عین داشتن تمکن مادی از سوء تغذیه رنج می برند. ولی واقعیت این است که دختران خانواده های متوسط هم ممکن است به فقر پنهان برخی مواد غذایی مثل آهن، روی کلسیم دچار باشند. برخی از آمارها نشان می دهد که تنها بیست درصد دختران دبیرستانی، روزانه پنج واحد میوه و سبزی می خورند و سه لیوان شیر می نوشند. این یعنی هشتاد درصد دختران نوجوان ما به اندازه کافی به املاح و ویتامین ها دسترسی ندارند یا بر اثر بی توجهی خود و والدین شان از خوردن این مواد مغذی غفلت می کنند. از سوی دیگر دختران به دلیل قاعدگی، آهن زیادی از دست می دهند و لازم است که بیش از پسران آهن مصرف کنند. کمبود روی هم یکی دیگر از کمبودهای تغذیه یی رایج بین دختران ایرانی است که دلیل اصلی آن نبود روی کافی در خاک ایران و سپس مصرف نکردن منابع غذایی روی به مقدار کافی است، در حالی که دختران در سن نوجوانی سریع ترین رشد را دارند و باید روزانه همه ی ویتامین ها و املاح معدنی را به اضافه ی (2200)کالری مصرف کنند. مصرف مکرر نوشابه در این سنین خیلی خطرناک است و در آینده به پوکی استخوان منجر می شود، پس بهتر است نوشابه های گازدار را از برنامه های غذایی خانواده حذف کنید. ضمن اینکه دختران خود را تشویق کنید از همه ی مواد غذایی به میزان کافی مصرف کنند.

معیارهای ارتباط سالم پیش از ازدواج

معیارهای ارتباط سالم پیش از ازدواج

امروزه با گسترش شهرها و پدیده ی شهر نشینی و تغییرات ناشی از آن، روابط اجتماعی نیز تغییر کرده و دیگر خانواده ها شناخت سابق را از هم ندارند. بنابراین، به نظرمی رسد بهتر است که دختران و پسران پیش از ازدواج شناخت قابل قبولی از یکدیگر و خانواده ها پیدا کنند. البته در ارتباط پیش از ازدواج برای شناخت طرف مقابل، حتما باید حدود شرعی و اخلاقی و نیز ملاحظات خانوادگی را رعایت کرد. هر کدام از طرفین باید متوجه باشند که هدفشان آن است که با حفظ موازین اخلاقی و شرعی، به این نکته برسند که آیا طرف مقابل برایشان مناسب است و نیز آیا خودشان برای طرف مقابل مناسب هستند یا نه؟دکتر حسین ابراهیمی مقدم ـ روانشناس بالینی و استاد دانشگاه تهران ـ در این باره توضیح می دهد.
بسیاری از همسران به ما مراجعه می کنند و می گویند ما پیش از ازدواج با هم آشنا شده بودیم و بیرون می رفتیم، اما نمی دانیم چرا الان دوباره به مشکل برخوردیم؟ ما که یکی دو سال با هم ارتباط خانوادگی داشتیم!خوب، مشخص است. آن ها در کنار هم بودند، اما ارتباط روانی نداشتند و آنچه را لازم بود، پیش نکشیدند. پسر یا دختری که با قسم و پرحرفی به راستگو بودن خود اشاره می کند، ممکن است به طور کامل اخلاقی بر خلاف ادعای خود داشته باشد و با قسم می خواهد گفته ی خود را تحمیل کند.
در ارتباط هایی که به قصد ازدواج انجام می گیرد، ممکن است فقط دو طرف صحبت نمایند و به اصطلاح فشار کلام داشته باشند و پرحرفی کنند، ولی آنچه برای دانستن از طرفین لازم است، گفته نشود و در حقیقت فقط نوعی تخلیه ی هیجانی صورت گیرد. همین موضوع موجب می شود که حتی با وجود ارتباط های زیاد پیش از ازدواج ، چنین همسرانی پس از تشکیل زندگی مشترک مشکل داشته باشند.
چه باید کرد؟
یکی از کارهای مهمی که باید انجام دهیم، این است که پیش از شروع کردن به صحبت یا حتی 24 ساعت پیش از ملاقات، باید بدانیم چه می خواهیم بگوییم و چگونه بگوییم، تا در هنگام صحبت کردن از این شاخه به آن شاخه نپریم.
نکته ی دوم، گفتار پیش از اندازه آرام یا بیش از اندازه سریع است. خانم ها پیش از ازدواج خیلی آرام صحبت می کنند و آقایان نیز ممکن است خیلی سریع صحبت نمایند، در نتیجه دو طرف نمی توانند حرف یکدیگر را بفهمند.
مسأله ی بعد، در نظر نگرفتن دیدگاه شنونده است ؛ یعنی باید از کلامی استفاده کنیم که برای شنونده آشنا و قابل فهم باشد و از استعارات وکنایه پرهیز کنیم. البته این مشکلات از جانب گوینده است. برخی از مشکلات نیز مربوط به شنونده می شود. یکی این است که شنونده بی توجه به آنچه که گفته می شود، پیش داوری می نماید و در حقیقت به جای گوینده فکر می کند یا به علت غرایز، به فکر موضوعی دیگر است، در حالی که گوینده چیز دیگری می گوید.

مهریه‌های نامتعارف

مهریه‌های نامتعارف

ازدواج به عنوان یکی از سنت‌های خدایی است که از روزگاران قدیم در بین جوامع بشری وجود داشته و مورد توجه بوده است. یکی از موضوعاتی که در امر ازدواج مطرح می‌شود مهریه است. در این مقاله به بحث مهم مهریه های نامتعارف و عواقب آن خواهیم پرداخت.
با توجه به اعتبار خاص که به این موضوع یعنی ازدواج وجود دارد همه بر این اعتقادند که نکاح به عنوان یک عقد با شرایط خاص و به عنوان یک عقد غیرمالی است ولی با توجه به شرایط فعلی و وضعیتی که در باب نکاح و وجود مهریه‌های نامتعارف در میان خانواده‌ها مطرح شده، تفکر آدمی را به این اعتقاد گرایش می‌دهد که نکاح را به عنوان یکی از عقود مالی و معوض این سخن بدان علت است که هنگامی که امر ازدواج و تشکیل زندگی مطرح می‌شود، اولین نکته که مورد توجه است، مهریه و آن هم با ارقام خاص و حیرت‌آور است. با توجه به مباحث مطرح گشته، این سؤال مطرح می‌شود که آیا وجود مهریه‌هایی بالا و نامتناسب در درستی و صحت عقد نکاح خللی وارد نمی‌کند؟ بررسی این امر دو فرض را می‌توان مطرح نمود که به تحلیل هر یک می‌پردازیم نخست آن که قید نمودن مهریه نامتعارف و بی‌مبنا در ذیل عقد نکاح، به گونه‌ایی که وجود این امر به عنوان امری موثر در پذیرش ازدواج مطرح می‌شود و گویی هدف و مقصد نهایی از این فضیلت الهی، بدست آوردن مبلغی پول و درآمد لازم است، در این حالت می‌توان گفت در این عقد که طرفین می‌دانند و یقین دارند متعهد توانایی پرداخت مهریه‌هایی با مبالغ بالا را ندارد، و در صورت درخواست این موضوع از سوی همسر که به موجب م 1082 قانون مدنی ممالک آن می‌شود، قدرت و توانایی تسیلم را ندارد و این در حالی است که به موجب ماده 348 باید قدرت بر تسلیم به عنوان شرط مهم و اساسی در عوضین، وجود داشته باشد و این بدین معنی است که هنگامی که زوج (مرد) می‌داند که توانایی و قدرتی به دادن مهریه تعیین شده در عقد را ندارد و با علم کامل به این موضوع، عقد را منعقد می‌نماید می‌توان نتیجه گرفت که این عقد از ابتدا عقدی باطل بوده است زیرا که شرایط اساسی که در ماده 19 قانون مدنی آمده یعنی داشتن قصد و اراده برای انعقاد عقد و همچنین معین بودن موضوع عقد، در این توافق و عقد نکاح وجود ندارد. در برابر این دیدگاه شاید این انتقاد مطرح شود که عقد نکاح عقدی عهدی است و نه تملیکی یعنی آن چه که از این عقد محقق می‌شود، مشروع بودن رابطه در طرفین و وجود تعهداتی که طرفین در مقابل یکدیگر بر عهده می‌گیرند. ماده 1087 که می‌گوید اگر در نکاح دائم مهر ذکر نشده یا عدم مهر شرط شده باشد نکاح صحیح است و طرفین می‌توانند بعد از عقد مهر را به تراضی معین کنند و ...» این ماده نیز خود نشان دهنده این امر است که آن چه که در نکاح مهم است محرمیت و ایجاد علقه ازدواج است و نه مال و مهریه مندرج در ذیل این عقد. در پاسخ باید گفت که اولاً وجود مواد قانونی متفاوت نشان از این است که عقد نکاح یک عقد مالی و تملیکی است و هدف اساسی از عقد نه تنها ایجاد علقه ازدواج است بلکه انتقال مال به زن قسمت عنوان مهر نیز می‌باشد. موادی چون ماده 1082 که ابراز می‌دارد «به موجب عقد، زن مالک مهر می‌شود و ...» و یا ماده 1092 «هر گاه شوهر قبل از نزدیکی زن خود را طلاق دهد زن مستحق نصف مهر می‌شود و ...» یا ما ده 1093 که می‌گوید «هر گاه مهر در عقد ذکر نشده باشد و شوهر قبل از نزدیکی در تعیین مهر زن خود را طلاق دهد زن مستحق مهرالمتعه است ...» حتی ماده 1087 نیز که در انتهای ماده بیان می‌کند «... و اگر قبل از تراضی بر مهر یعنی بین آن‌ها نزدیکی واقع شود زوجه مستحق مهرالمثل خواهد بود» خود نشان از عقد معوض و تایید نظر اول است. دوماً می‌توان گفت که وجود این مواد قانونی باعث شده که رویه قضائی و دیده سیستم قضائی به گونه‌ایی شود که مردهای بسیاری به دلیل عدم توانایی پرداخت به زندان‌ها محکوم می‌شوند و یا دچار عسروحرج شوند به گونه‌ایی که وضعیت معاش زندگی نامتناسبی پیدا کنند. در نتیجه می‌توان این نتیجه را گرفت که هدف از ازدواج و عقد نکاح بدست آوردن مهریه و عقدی مالی است و از سوی دیگر هنگامی که مهریه‌ایی نامتعارف و سنگین در ذیل عقد ذکر می‌شود که طرفین یقین بر عدم قدرت پرداخت دارند در نتیجه می‌توان عقد را عقدی باطل تلقی نمود. با توجه به این امر باید از امکان قرار دادن طرفین به تدوین این عقد مبتنی بر مهریه‌های سنگین به عنوان امری برخلاف اخلاق حسنه و نامتناسب جلوگیری نمود و دست افراد را محدود نمود و از سوی دیگر از تحقق عقودی برخلاف قانون خودداری نمود. در ادامه مباحث در پاسخ به پرسش اتبدائی که آیا مهریه نامتعارف خللی به عقد نکاح وارد می‌نماید، این گونه پاسخ داد که «با این پیش‌فرض که بپذیریم عقد نکاح، عقدی مالی نیست و مبتنی بر امور معنوی و غیرمالی می‌باشد در نتیجه وجود مهریه در ذیل عقد را به عنوان یکی از شروط تصریح شده در عقد بدانیم که باید مشروط علیه (کمی که شرط به ضرر او گذارده شده است) بدان عمل کند. با این توصیف این شرط باید شرایط لازم در ماده 232 که بیان می‌دارد شرط باید به گونه‌ای باشد که شخص قدرت و توانایی انجام آن را داشته باشد و فایده‌ایی عقلانی داشته و نامشروع نباشد، را داشته باشد. با توجه به این ماده هنگامی عقد نکاح منعقد می‌شود و طرفین با توجه به وضعیت و شرایطی که در زمان انعقاد وجود دا رد زیرا که ملاک شرایط فعلی و زمان انعقاد است و از سوی دیگر به موجب عقد، زوجه (زن) ماکد می‌شود و می‌تواند درخواست مهر را به طور کامل نماید، در نتیجه با توجه به شرایط قدرت و توانایی بر پرداخت ندارند. با توجه به ماده 232 این شرط باطلب است و هیچ الزامی بر اجرای آن نیست و نمی‌توان مرد را ملزم به اجرای این شرط نمود. در نتیجه مهرالمثل جایگزین این مهر نامتعارف می‌شود یعنی مهریه‌ایی که متناسب با شخصیت زن است. با توجه به تغییری که بیان شده می‌توان نتیجه گرفت که عقد محقق شده توسط طرفین عقدی صحیح است ولی شرط باطل و قابلیت اجرا ندارد و بدین گونه از انعقاد مهریه‌هایی نامتعارف خودداری می‌شود. با توجه به مجموعه مطالبی که بیان شد برای این امر که ما مهریه نامتعارف را نشانه‌ایی از عدم وجود قصد و اراده طرفین و عدم قدرت بر تسلیم آن بدانیم و یا این که به عنوان شرطی نامقدور بدانیم، باید در عرصه عمل به گونه اقدام نماییم که بتوان از وجود این مهریه و تحقق شرایطی نامناسب خودداری نماییم و این امر با تعیین حدودی برای مهریه که بهترین ملاک عرف و شرایطی خاص طرفین است، حاصل می‌شود. به امید آن که از وجود این امر نامناسب در ازدواج‌ها که امر متعالی است پاک شود.

چالش های تعامل و ازدواج در خانواده های سنتی

چالش های تعامل و ازدواج در خانواده های سنتی

شاید اصلی ترین چالش ازدواج برای جوان های امروز که متولدین دهه 60 هستند، کنار آمدن با خانواده باشد خانواده هایی که اغلبشان هنوز هم به روش های سنتی اعتماد بیشتری دارند و البته بیراه هم نمی گویند. اما بالاخره در دنیای جدیدی که ما داریم زندگی می کنیم و برخوردها و آشنایی های خارج از محیط خانواده به اندازه کافی صورت می گیرد، پس از انتخاب اولیه از طرف یک جوان، برای یک تعامل سازنده با خانواده چاره چیست؟ یا از زاویه دیگر، خانواده ها چطور باید با انتخاب های جوانشان کنار بیایند و فضای فکری آنها را درک کنند؟

باید فردیت آدم ها تعریف شود
 

وقتی در ازدواجمان فردیت تعریف نشود، در طلاق هم تعریف نمی شود. همین جامعه مدرنی که در موردش زیاد بحث کرده ایم،همان دیدی را به یک مرد یا زن مطلقه دارد که جامعه سنتی دارد. ما در جامعه مان همیشه با ترحم به افراد مطلقه نگاه می کنیم. اما آیا بستری را فراهم کرده ایم برای زوج هایی که از هم جدا شده اند؟ خیلی از همین مطلقه ها هیچ وقت نمی توانند یک بازگشت دوباره به زندگی داشته باشند. خود ما واقعاً در جاهایی آن قدر بد زندگی می کنیم که نسل قدیم از فردیت ما می ترسد.

باید اعتماد سازی شود
 

ما باید برای خانواده و والدین سنتی مان اعتماد سازی کنیم. یکی از ترس هایی که خانواده های سنتی دارند، بی بند و باری و اختلاط و علاقه بیهوده است. بالاخره مجاورت مؤانست می آورد و محاورت باعث به وجود آمدن احساساتی می شود که ممکن است قادر به کنترلش نباشیم. اما وقتی بچه های نسل ما مهارت های ارتباطی را یاد بگیرند، نباید ترسی داشت؛ حتی از این اختلاط ها که می تواند به جای تبدیل به شر تبدیل به خیر شود. ما باید به بچه ها و به این نسلی که در حال رشد است یاد بدهیم؛ اگر در رابطشان به فردی علاقه پیدا کردند، باید چه کنند و یک ارتباط را چگونه مدیریت کنند؟

باید پذیرفت که خانواده بهتر ما را می شناسد
 

همیشه این نیست که خانواده های سنتی ما به خاطر دید سنتی ای که دارند اشتباه کنند. بالاخره خانواده ها با توجه به شناختی که از نوع شخصیت و زمان و مکانی که در آن هستیم دارند، درباره ما قضاوت می کنند. شاید خیلی از والدین ما از ساده اندیشی های بچه هایشان می ترسند. مثلاً خیلی از بچه ها برای مستقل شدن و وارد شدن به کارهای تجاری از والدینشان درخواست پول می کنند اما با مخالفت شدید خانواده مواجه می شوند و این مخالفت را پای سنتی بودن و محدودیت فکری آن ها می گذارند. در صورتی که چنین نیست. دلیل بسیاری از مخالفت ها همین شناخت والدین از شخصیت و نوع درخواست بچه هاست. خیلی از جوان ها فقط حس می کنند که توانایی انجام چنین کاری را دارند در صورتی که واقعاً چنین نیست.

باید به آنها اطلاع رسانی کرد
 

چالش اصلی برای خانواده های شکل گرفته در دهه 40 و جوان های متولد دهه 60 این است که فردیت دهه شصتی ها از نظر خانواده شان زیاد قابل پذیرش نیست و حتی ترس آور است. برای ترس زدایی هم قبل از هر چیز باید اعتماد سازی کرد. یک سری اشکالات در رفتارهای نسل جوان امروز وجود دارد که ترس آور است و یک سری هم اشکال در اطرافیان ما هست که البته هزینه اش را جوان ها می دهند. یکی از راههایی که می شود پیشنهاد کرد، اطلاع رسانی است. اطلاع رسانی به خانواده باعث کم شدن خیلی از ترس ها می شود. خیلی از جوان ها به جای اطلاع رسانی درست با سوالات و نگرانی های والدینشان مقابله می کنند و فکر کرده که مدام در حال کنترل شدن هستند. در صورتی که این مقابله ها نه تنها ترس زدایی نمی کنند بلکه ممکن است تاثیر معکوس هم داشته باشند.

چرا بعضی آدم ها در دام سنت های کهنه گرفتار می شوند؟
نمی خواهند دنیای جدید را بپذیرند
 

فرض کنید یک آدم از دهه 60 تا الان تغییری نکرده باشد. یعنی ورودی های او عوض شده اما خروجی او تغییری نکرده است. این وضعیت دو حالت دارد؛ یا این آدم درون ذهنش مسائل را پردازش نمی کند یا این ورودی ها خوب وارد ذهنش نشده اند. سوال این است که چطور می شود یک آدم ورودی نداشته باشد؟ دلیلش خیلی ساده است چون تحمل خروجی آن را ندارد. یعنی این آدم ها راحت ترند که در همان ذهنیتی که دارند و در آن احساس امنیت می کنند، بمانند. چون همه ما برای خودمان سبک زندگی خاصی داریم که به ما امنیت می دهد. امنیت هم یکی از مواردی است که در ازدواج، رابطه با دیگران و حتی در محل کار برای ما بسیار مهم است.حتی اگر آن را به زبان نیاوریم.

نمی خواهند از حلقه امن خارج شوند
 

یکی از بحث هایی که در روانشناسی وجود دارد این است که آدم ها رشد نمی کنند مگر اینکه از این حلقه امنشان خارج شوند. چالش جالبی است؛ از یک طرف همه ما دنبال یک حلقه امن می گردیم و از طرفی اگر بخواهیم داخل آن حلقه بمانیم، رشد نخواهیم کرد.
برای مثال یک برنامه سفر با دوستانتان می چینید. باید چهار صبح از خواب بیدار شوید اما همان لحظه دوست دارید بخوابید و شاید بی خیال سفر شوید. چون دوست ندارید از محیط ایمنی که دارید خارج شوید. اما با همه سختی بیدار می شوید و همراه دوستانتان می روید. و البته بین شوخی و خنده هایتان از اینکه نخوابیده اید و همراه دوستانتان آمدید خوشحالید. در صورتی که چند ساعت قبل برعکس این نکته توی ذهن شما بود.

نمی خواهند جرات به خرج بدهند
 

گاهی به آدم هایی بر می خوریم که نه تنها در طول زمان عمرشان به روز نمی شوند بلکه مدام به عقب تر هم بر می گردند. بالاخره ما اگر بخواهیم چیزهای جدید را بپذیریم باید قید خیلی از چیزی های قدیمی را بزنیم که این واقعاً جرات می خواهد. خیلی ها حاضر نیستند از عقایدی که با آنها بزرگ شده اند کوتاه بیایند و چیز دیگری را که شاید برخلاف آن باشد قبول کنند.
منبع:همشهری جوان شماره

خانه دوست کجاست؟

خانه دوست کجاست؟

محققان می‌گویند داشتن دوستان صمیمی می‌تواند به ما کمک کند که سالم‌تر بمانیم و بهتر بر استرس‌های‌مان فایق شویم. بررسی‌های متعدد نشان می‌دهد آنهایی که دوستان صمیمی دارند، در مقایسه با افراد تنها و منزوی، توانایی بالاتری برای مقابله با بیماری‌ها دارند. با این حساب، 8 توصیه زیر می‌تواند کمک‌تان کند به طور غیرمستقیم، توانایی سیستم ایمنی‌تان را بالا ببرید.
1 روابط دوستانه‌تان را در اولویت قرار دهید. زمان‌هایی را به بودن با دوستان‌تان اختصاص دهید، حتی اگر باعث شود ظرف‌هایتان نشسته بماند یا نتوانید به بخشی از کارهای روزمره‌تان برسید. زمان‌هایی هم که نمی‌توانید همدیگر را ببینید، با تلفن در تماس باشید.
2 همیشه پذیرای دوستان صمیمی‌تان باشید. حفظ و ادامه یک رابطه عمیق دوستی به سطحی از صمیمیت نیاز دارد. از توضیح دادن ترس‌ها و ناامیدی‌های درونی و شخصی خود‌ به دوستان صمیمی‌تان نترسید.
3 به مشکلات دوستان‌تان توجه کنید و آنها را بشنوید ولی فقط در صورتی که خودشان خواستند راهکار پیشنهاد کنید. وقتی دوستان‌تان با از دست دادن شغل‌شان یا به خاطر جدایی از همسرشان و دیگر اتفاقاتی از این دست دچار شکست می‌شوند، کمک‌شان کنید تا دوباره خودشان را باور کنند.
4 برای فعالیت‌های مختلف خودتان، دوستان مختلفی داشته باشید؛ دوستانی برای رفتن به سینما، ورزش، مطالعه و ...
5 منتظر درخواست کمک دوستان‌تان نباشید. وقتی دوست‌تان مریض می‌شود، به او پیشنهاد بدهید که شما برایش خرید کنید یا بچه‌هایش را به مدرسه ببرید.
6 هیچ‌وقت منتظر یک رابطه‌ دوستانه بی‌عیب و نقص نباشید. مثل یک ازدواج موفق، دوستی هم نیاز به پرورش و صبوری دارد. گروهی را پیدا کنید که با علایق شما هماهنگ باشند. شاید شما اهل انجام مراسم مذهبی یا اهل کتاب و کتابخانه یا جزو یک گروه ورزشی باشید.
7 با غریبه‌ها صحبت کنید (البته از قوه تشخیص و عقل سلیم‌تان استفاده کنید) مکالماتی که در موزه‌ها، کتاب‌فروشی‌ها و فروشگاه‌ها صورت می‌گیرد می‌تواند به یک رابطه دوستی منجر شود.
8 در کلاس‌های آموزشی مورد علاقه‌تان ثبت‌نام کنید. کلاس می‌تواند محلی برای ملاقات افراد دیگر با علاقه‌های مشابه باشد.

40 چهره رفاقت

40 چهره رفاقت

دوستان خوب، ویژگی‌هایی دارند که آنها را از دیگران متمایز می‌کند و سبب می‌شود دوستان بیشتری در کنارخود داشته باشند. بنابراین با تغییر رفتار خود به جرگه این‌گونه افراد بپیوندید:
1 با هدایای کوچک و ارزنده، دوستان‌تان را هیجان‌زده و غافلگیر کنید.
2 وفاداری و احترام در دوستی یکی از نشانه‌های هوشمندی است.
3 گاهی برای دوست‌تان روی پیام‌گیر تلفنش پیام دوستانه‌ای بگذارید.
4 به کسی اجازه ندهید درباره دوستان‌تان تعیین تکلیف کند.
5 به بچه‌هایتان اجازه ندهید که به شما بگویند با چه کسی می‌توانید دوست باشید و با چه کسی نمی‌توانید. این زندگی شماست و لازم است خودتان درباره همه چیز تصمیم بگیرید.
6 به بچه‌هایتان کمک کنید تا بتوانند با دوستان‌تان ارتباط خوبی برقرار کنند. همچنین به آنها اطمینان بدهید که دوست‌های شما آنها را خیلی دوست دارند.
7 به دنبال دوستی بگردید که پس از هر شکست، باز هم بتواند سرش را صاف نگه دارد.
8 حتی اگر در کنار دوستان خوبتان از موضوعی خیلی عصبی شده‌اید، باز هم از کوره در نروید.
9 برای اینکه نسبت به یکدیگر علاقه و محبت بیشتری احساس کنید، با هم رازهای کوچکی داشته باشید.
10 در زمان گرفتاری که همه به کمک هم احتیاج دارند، پشت دوست‌تان را خالی نکنید.
11 یکی از نشانه‌های اینکه رابطه شما به خوبی در حال پیشرفت است، این است که دوستان‌تان بدون هیچ دلیلی و تنها برای شنیدن صدایتان با شما تماس می‌گیرند.
12 سعی کنید همه کسانی که با شما دوست هستند، در یک رده سنی نباشند.
13 اگر دوست‌تان به شما اجازه می‌دهد که وسایل مورد علاقه‌اش را قرض بگیرید، بدانید که خیلی دوست‌تان دارد.
14 اگر یکی از دوستانتان تنها به خودش و نیازهایش می‌اندیشد، او را ترک کنید.
15 از دوستانتان انتظار نداشته باشید علم غیب داشته باشند و خود به خود از آنچه شما می‌خواهید، باخبر شوند.
16 اگر دوستی با شما صادق نیست و در کنارش احساس امنیت نمی‌کنید، او را کنار بگذارید.
17 وقتی یکی از دوستان‌تان به سراغ‌تان می‌آید تا اخبار خوب و مثبت زندگی‌اش را با شما تقسیم کند، با نگاهی مشتاق و لبخندی شیرین از او استقبال کنید.
18 در دیدار اول با یک دوست تازه، زیاد پرحرفی نکنید، کسی دلش نمی‌خواهد داستان کامل زندگی شما را بشنود.
19 اگر کسی که به تازگی با او دوست شده‌اید، درباره زندگی شما چیزی نمی‌پرسد و فقط درباره خودش صحبت می‌کند، دوست دیگری پیدا کنید.
20 وقتی با دوستان‌تان شوخی می‌کنید، زمان خاتمه دادن به شوخی را هم در نظر داشته باشید، اگر نمی‌خواهید در پایان به غیر از خنده، اتفاق دیگری میان شما رخ دهد.
21 اگر شخص مورد علاقه تان ادعا می‌کند که در برقراری روابط طولانی مدت موفق نیست، کسی را بیابید که موفق باشد.
22 به نقاط ضعف دوستانتان پی ببرید ولی زمانی که بین شما مشکلی پیش می‌آید، روی آنها انگشت نگذارید.
23 هرگز به خاطر اینکه شخصیت دوست‌تان را بالا ببرید، شخصیت خودتان را خرد نکنید.
24 وقتی دوستان‌تان ازدواج می‌کنند، دوستی‌تان را با آنان قطع نکنید.
25 دوست‌تان را به خاطر یک اشتباه تنبیه نکنید و آن اشتباه را به عنوان یک تجربه به او گوشزد کنید.
26 اعتماد، یکی از مهم‌ترین عوامل پیوند میان دو دوست است.
27 از دوستان‌تان بهانه‌های واهی نگیرید و هرگز به دوستان‌تان قولی ندهید که از عهده‌اش برنمی‌آیید.
28 یک دوست خوب حرف‌هایی که به‌صورت محرمانه به وی زده شده است را نزد خود نگاه داشته و رازدار شما است.
29 یک دوست خوب، وقت‌شناس است و در قرار ملاقات‌ها و یا میهمانی‌ها قابل اطمینان بوده و سر موقع حضور می‌یابد.
30 یک دوست خوب به موقعیت و موفقیت‌های شما حسادت نمی‌ورزد.
31 یک دوست خوب هنگامی‌که دچار بیماری و کسالت می‌‌شوید، با شما تماس گرفته و حالتان را جویا می‌شود و به عیادت شما می‌آید.
32 دوست خوب می‌داند که چه زمانی صحبت و چه زمانی سکوت کرده و تنها گوش دهد.
33 هنگامی‌ که حالتان مساعد نبوده و یا دل و دماغ کاری را ندارید و پکر هستید، وی از رفتار شما دلخور نمی‌شود.
34 اگر شما به فضای بیشتری نیاز داشته باشید و یا می‌خـواهـید تنها باشید، آنها این رفتار شما را طردشدگی تلقی نکرده و از شما دلگیر نمی‌شوند.
35 وقتی نظر او را درباره مساله‌ای جویا شوید، با جان و دل و صادقانه نظرها و عقاید خود را در اختیارتان قرار می‌دهـد و حتـی اگـر بـه نـصایـحش نـیز عـمل نکنید، ناراحت نمی‌شود.
36 اجازه نمی‌دهد کسی پشت سر و در غیاب شما درباره‌تان بدگویی کند و به دفاع از شما می‌پردازد.
37 وقتی به کمک احتیاج دارید، مضایقه نمی‌کند.
38 روز تولدتان را همیشه به یاد دارد.
39 دوست خوب از شما انتظار ندارد که اتوماتیک‌وار با عقاید وی در خصوص مسایلی همچون سیاست، مسایل جنسی و مذهب موافق باشید و به عقاید شما حتی اگر برخلاف عقایدش باشد، احترام می‌گذارد.
40 هیچ‌گاه شما را نزد دیگران خرد و تحقیر نـکرده بلکه همواره به شما احترام می‌گذارد و در حضور دیگران از شما تعریف می‌کند.

دوست، فرزند ،خانواده

دوست، فرزند ،خانواده

● نقش والدین
میزان نقش و تأثیرگذاری والدین در دوستی‌های کودکان و نوجوانان خود تا حد بسیار زیادی بستگی به سن فرزندان دارد. بچه‌های پیش دبستانی و کوچکتر برای آشنایی با همسالان خود به والدین متکی هستند. والدین که برای دوستی بچه‌های کوچک خود با همسالانشان تلاش می‌کنند، در حقیقت پایه اجتماعی شدن بچه‌هایشان را پی‌ریزی می‌نمایند.
بچه‌های دبستانی نیز تا حدودی در روابط دوستانه متکی به والدین هستند که به راحتی می‌توانند بر روابط آنها نظارت و کنترل داشته باشند. اما رواج دوستی با همسالان یکی از خصوصیات دوره ی نوجوانی است، نوجوانان نسبت به بچه‌های کوچکتر از استقلال و آزادی بیشتری در روابط با همسالان خود برخوردارند و کمتر وابسته به والدین خود می‌باشند که این امر می‌تواند به یکی از مشکلات روابط با فرزندان تبدیل شود.
● راهکارهایی برای والدین:
 

با احتیاط کامل و غیرمستقیم، فرزند و دوستانش را زیر نظر بگیریم مراقبت از آنان به این معنا نیست که نظر بدبینانه‌ای نسبت به دوستان فرزندمان داشته باشیم بنابر‌این:
- حتماً با دوستان فرزندمان آشنا شده و اطلاعاتی در مورد خانواده ی آنها بدست آوریم.یکی از این راه‌ها این است که دوستان فرزندانمان را توسط او به منزل دعوت کنیم، ضمن پذیرایی به گفتگوهای دوستانه (نه بازجویی) بپرداریم.
- اگر فرزندمان می‌خواهد به دلایل مختلف مانند درس خواندن یا جشن تولد به خانه ی دوستش برود از وضع خانوادگی و مکان مورد نظر اطلاعات لازم را کسب کنیم (بهتر است برای بار اول خودمان او را به خانه دوستش برسانیم).
- وقتی فرزندمان با دوستانش برای درس خواندن، بازییا میهمانی دور از چشم ما هستند، هرچند وقت یکبار به قصد‌های مختلف مانند پذیرایی، پیش آنها برویم تا بدانیم چه می‌گویند و حتی مشغول چه بازی‌هایی هستند.
- سعی کنیم از بین بچه‌های خویشان و همسایگان که از لحاظ اخلاق و رفتار مورد تایید هستند خودمان رابطه ی دوستی را با فرزندمان برقرار و تقویت کنیم تا دوستان صمیمی هم شوند.
- برای فرزندانمان ویژگی‌هاییک دوست خوب را در قالب جملات ساده بگوییم و حتی اگر مواردی از چنین دوستی‌های سالم و پسندیده در اطراف خود سراغ داریم مثال بزنیم (ولی بایستی توجه نمود که او را در انتخاب دوست آزاد بگذاریم تا احساس اعتماد به نفسش لطمه نخورد)
- به یاد داشته باشیم که فرزندانمان به وسیلهی دوستان خود بسیاری از مسائل را آموزش می‌بینند که حتی خانه و مدرسه نمی‌توانند به راحتی این آموزش‌ها را به او انتقال دهند.
- اگر با دوستی، از دوستان فرزندمان موافق نیستیم، مستقیماً از آنها عیب‌جویی و انتقاد نکنیم بلکه در مورد دوستی‌های ناباب و خطرناک با ذکر نمونه برای فرزندانمان توضیح دهیم و یا کارهای نادرست او را در قالب شخص سوم بیان کنیم و بگذاریم خود فرزندمان این معیارها را با دوستش بسنجد.
- از رفت و آمد فرزندمان با دوستانش و مکان‌هایی که می‌روند آگاه باشیم.
- وقت ویژه‌ای برای فرزندان خود بگذاریم و در این اوقات بدون اینکه مرزهای والدین و فرزندان از بین برود به گفتگو‌های دوستانه بپردازیم و سعی کنیم که خودمان نقش یکی از دوستان صمیمی فرزندمان را ایفا کنیم.
- در مورد تفاوت سنی دوستان فرزندمان دقت کنیم، چون ممکن است آنها اطلاعاتی در موارد مختلف به فرزندمان بدهند که مناسب سنش نبوده و برایش زیان‌آور باشد و یا او را مورد سوء استفاده‌های مختلف قرار دهند.
- وقتی که فرزندمان در مورد دوستانش صحبت می‌کند سعی کنیم شنونده ی خوبی برای او باشیم که گوش دادن فعالانه و صمیمانه رمز ارتباط موثر و دوستانه است.